گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد هفتم
2 / 6 نشانه خشم خداوند بر امّت ها



2 / 6نشانه خشم خداوند بر امّت هاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه خداوند بر امّتی خشم گیرد و عذاب [آسمانی] بر آنها فرو نفرستد ، [در عوض ]قیمت هایشان گران می شود ، عمرهایشان کوتاه می گردد ، تجّارشان سودی نمی بَرَند ، میوه ها [و محصولات] شان بی رشد و برکت می شود ، جویبارهاشان کم آب می شود ، باران از آنان قطع می شود و بدهایشان بر آنان مسلّط می شوند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل بر هیچ امّتی خشم نگرفت ، مگر آن که قیمت هایشان را گران کرد ، بازارهایشان را کساد کرد ، بر تباهی آنان افزود و ستم پادشاهشان ، شدّت گرفت . پس در این هنگام ، ثروتمندانشان زکات نمی دهند و پادشاه [و حکمران ]پاک دامنی نمی ورزد و فقیرانشان نماز نمی گزارند .

.


ص: 52

الفصل الثالث : عوامل تقدّم الاُمم3 / 1قِیادَهُ أئِمَّهِ الهُدیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَن تَهلِکَ الاُمَّهُ وإن کانَت ضالَّهً ، إذا کانَتِ الأَئِمَّهُ هادِیَهً مَهدِیَّهً. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا أرادَ اللّهُ عز و جل بِقَومٍ خَیرا وَلّی عَلَیهِم حُلماءَهُم ، وقَضّی بَینَهُم عُلَماءَهُم ، وجَعَلَ المالَ فی سَخایاهُم. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بِقَومٍ خَیرا ، أکثَرَ فُقَهاءَهُم ، وأَقَلَّ جُهّالَهُم ، فَإِذا تَکَلَّمَ الفَقیهُ وَجَدَ أعوانا ، وإذا تَکَلَّمَ الجاهِلُ قُهِرَ (3) . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ لَیَستَحیی أن یُعَذِّبَ اُمَّهً دانَت بِإِمامٍ مِنَ اللّهِ ، وإِن کانَت فی أعمالِها ظالِمَهً مُسیئَهً. (5)

.

1- .تاریخ بغداد : ج 9 ص 459 الرقم 5089 عن ابن عمر ، کنز العمّال : ج 6 ص 31 ح 14715 .
2- .الفردوس : ج 1 ص 246 ح 954 عن أبی سعید الخدری ، کنز العمّال : ج 6 ص 7 ح 14595 .
3- .قُهِرَ : غُلِبَ (الصحاح : ج 2 ص 801 «قهر») .
4- .الفردوس : ج 1 ص 246 ح 952 عن ابن عمر ، کنز العمّال : ج 10 ص 137 ح 28692 .
5- .الکافی : ج 1 ص 376 ح 5 ، الغیبه للنعمانی : ص 133 ح 15 کلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج68 ص 112 ح 27 .

ص: 53



فصل سوم : عوامل پیشرفت امّت ها

3 / 1 رهبری پیشوایان هدایت

فصل سوم : عوامل پیشرفت امّت ها3 / 1رهبری پیشوایان هدایتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه پیشوایانْ راه نما و ره یافته باشند ، اُمّت ، هر گز تباه نمی شود ، هر چند گم راه باشد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه خداوند عز و جل برای مردمی اراده خیر کند ، بردبارانشان (/ خِردمندانشان) را بر آنان فرمان روا می کند و عالمانشان را قاضیان آنها قرار می دهد و ثروت را در دست بخشندگانشان می گذارد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه خداوند ، خیرِ مردمی را بخواهد ، دانایان آنان را افزون می سازد و نادانانشان را اندک می گرداند . پس هر گاه دانا سخن بگوید ، یارانی می یابد و هر گاه نادان سخن بگوید ، مغلوب می شود .

امام صادق علیه السلام :خداوند ، شرم می کند از این که امّتی را که از پیشوایی الهی پیروی می کند ، عذاب نماید ، هر چند آن امّت ، ستمکار و بدکردار باشد .

.


ص: 54

عنه علیه السلام :إذا أرادَ اللّهُ عز و جل بِرَعِیَّهٍ خَیرا ، جَعَلَ لَها سُلطانا رَحیما ، وقَیَّضَ (1) لَهُ وَزیرا عادِلاً. (2)

3 / 2وَحدَهُ الکَلِمَهِالکتاب«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ ءَایَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» . (3)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :اِحذَروا ما نَزَلَ بِالاُمَمِ قَبلَکُم مِنَ المَثُلاَتِ (4) بِسُوءِ الأَفعالِ وذَمیمِ الأَعمالِ ، فَتَذَکَّروا فِی الخَیرِ وَالشَّرِّ أحوالَهُم ، وَاحذَروا أن تَکونوا أمثالَهُم . فَإِذا تَفَکَّرتُم فی تَفاوُتِ حالَیهِم ، فَالزَموا کُلَّ أمرٍ لَزِمَتِ العِزَّهُ بِهِ شَأنَهُم (حالَهُم) ، وزاحَتِ الأَعداءُ لَهُ عَنهُم ، ومُدَّتِ العافِیَهُ بِهِ عَلَیهِم ، وَانقادَتِ النِّعمَهُ لَهُ مَعَهُم ، ووَصَلَتِ الکَرامَهُ عَلَیهِ حَبلَهُم ؛ مِنَ الاِجتِنابِ لِلفُرقَهِ ، وَاللُّزومِ لِلاُلفَهِ ، وَالتَّحاضِّ (5) عَلَیها ، وَالتَّواصی بِها ، وَاجتَنِبوا کُلَّ أمرٍ کَسَرَ فِقرَتَهُم (6) ، وأَوهَنَ مُنَّتَهُم (7) : مِن تَضاغُنِ القُلوبِ ، وتَشاحُنِ الصُّدورِ ، وتَدابُرِ النُّفوسِ ، وتَخاذُلِ الأَیدی . وتَدَبَّروا أحوالَ الماضینَ مِنَ المُؤمِنینَ قَبلَکُم . . . فَانظُروا کَیفَ کانوا حَیثُ کانَتِ الأَملاءُ (8) مُجتَمِعَهً ، وَالأَهواءُ مُؤتَلِفَهً (مُتَّفِقَهً) ، وَالقُلوبُ مُعتَدِلَهً ، وَالأَیدی مُترادِفَهً (مُتَرافِدَهً) ، وَالسُّیوفُ مُتَناصِرَهً ، وَالبَصائِرُ نافِذَهً ، والعَزائِمُ واحِدَهً . ألَم یَکونوا أربابا (9) فی أقطارِ الأَرَضینَ ، ومُلوکا عَلی رِقابِ العالَمینَ ؟ ! فَانظُروا إلی ما صاروا إلَیهِ فی آخِرِ اُمورِهِم ، حینَ وَقَعَتِ الفُرقَهُ ، وتَشَتَّتَتِ الاُلفَهُ ، وَاختَلَفَتِ الکَلِمَهُ وَالأَفئِدَهُ ، وتَشَعَّبوا مُختَلِفینَ ، وتَفَرَّقوا مُتَحارِبینَ (مُتَحازِبینَ) ، قَد خَلَعَ اللّهُ عَنهُم لِباسَ کَرامَتِهِ ، وسَلَبَهُم غَضارَهَ (10) نِعمَتِهِ ، وبَقِیَ قَصَصُ أخبارِهِم فیکُم عِبَرا للمُعتَبِرینَ . فَاعتَبِروا بِحالِ وَلَدِ إسماعیلَ وبَنی إسحاقَ وبَنی إسرائیلَ علیهم السلام ، فَما أشَدَّ اعتِدالِ الأَحوالِ، وأقرَبَ اشتِباهِ الأَمثالِ . تَأَمَّلوا أمرَهُم فی حالِ تَشَتُّتِهِم وتَفَرُّقِهِم، لَیالِیَ کانَتِ الأَکاسِرَهُ وَالقَیاصِرَهُ أربابا لَهُم، یَحتازونَهُم عَن ریفِ الآفاقِ، وبَحرِ العِراقِ، وخُضرَهِ الدُّنیا، إلی مَنابِتِ الشّیحِ (11) ، ومَهافِی الرّیحِ، ونَکَدِ المَعاشِ، فَتَرَکوهُم عالَهً مَساکینَ، إخوانَ دَبَرٍ ووَبَرٍ (12) ، أذَلَّ الاُمَمِ دارا، وأجدَبَهُم قَرارا، لا یَأوونَ إلی جَناحِ دَعوَهٍ یَعتَصِمونَ بِها، ولا إلی ظِلِّ اُلفَهٍ یَعتَمِدونَ عَلی عِزِّها، فَالأَحوالُ مُضطَرِبَهٌ، وَالأَیدی مُختَلِفَهٌ، وَالکَثرَهُ مُتَفَرِّقَهٌ؛ فیِ بَلاءٍ أزلٍ (13) ، وأطباقِ جَهلٍ! مِن بَناتٍ مَوؤودَهٍ، وأصنامٍ مَعبودَهٍ، وأرحامٍ مَقطوعَهٍ، وغاراتٍ مَشنونَهٍ . فَانظُروا إلی مَواقِع نِعَمِ اللّهِ عَلَیهِم حینَ بَعَثَ إلَیهِم رَسولاً، فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طاعَتَهُم، وجَمَعَ عَلی دَعوَتِهِ اُلفَتَهُم؛ کَیفَ نَشَرَتِ النِّعمَهُ عَلَیهِم جَناحَ کَرامَتِها، وأسالَت لَهُم جَداوِلَ نَعیمِها، وَالتَفَّتِ المِلَّهُ بِهِم، فی ظِلِّ سُلطانٍ قاهِرٍ، وآوَتهُمُ الحالُ إلی کَنَفِ عِزٍّ غالِبٍ، وَتَعَطَّفَتِ الاُمورُ عَلَیهِم فی ذُری مُلکٍ ثابِتٍ . فَهُم حُکّامٌ عَلَی العالَمینَ ، ومُلوکٌ فی أطرافِ الأَرَضینَ، یَملِکونَ الاُمورَ عَلی مَن کانَ یُمضیها فیهِم، لا تُغمَزُ لَهُم قَناهٌ، ولا تُقرَعُ لَهُم صَفاهٌ . (14)

.

1- .قَیَّضَ له : أی جاء به وأتاحَهُ لَهُ (الصحاح : ج 3 ص 1104 «قیض») .
2- .الأمالی للصدوق : ص 318 ح 371 عن المفضّل بن عمر ، روضه الواعظین : ص 511 و فیه «لها» بدل«له» ، بحار الأنوار : ج 75 ص 340 ح 19 .
3- .آل عمران : 103 .
4- .المَثُلَهُ : العقوبه ، والجمع : المَثُلاتُ (الصحاح : ج 5 ص 1816 «مثل») .
5- .حَضَّهُ : حَثَّهُ ، والتَّحاضّ : التَّحاثّ (الصحاح : ج 3 ص 1071 «حضض») .
6- .الفِقْرَهُ : مِثلُ الفَقَاره ؛ واحده فِقَارِ الظّهر (الصحاح : ج 2 ص 782 «فقر») .
7- .المُنَّهُ بالضمّ : القُوَّهُ (الصحاح : ج 6 ص 2207 «منن») .
8- .المَلَأُ : أشراف الناس ورؤساؤهم ، وجمعه : أملاء (النهایه : ج 4 ص 351 «ملأ») .
9- .الرَّبُّ : المَالِکُ والسیّد . . . (النهایه : ج 2 ص 179 «ربب») .
10- .الغَضَارَهُ : الخیرُ والسَّعَهُ فی العیشِ (تاج العروس : ج 7 ص 311 «غضر») .
11- .الشّیحُ : نبات سهلی یُتّخذ من بعضه المکانس، له طعم مرّ (لسان العرب : ج 2 ص 502 «شیح») .
12- .أهلُ وَبَر : أی أهل البوادی والقُری، وهو من وبر الإبل، لأنّ بیوتهم یتّخذونها منه (النهایه : ج 5 ص 145«وبر») .
13- .الأَزل : الشدّه والضّیق (النهایه : ج 1 ص 46 «أزل») .
14- .نهج البلاغه : الخطبه 192 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 472 ح 37 .

ص: 55



3 / 2 همبستگی

امام صادق علیه السلام :هر گاه خداوند عز و جل خیر مردمانی را بخواهد ، سلطانی مهربان برای آنها قرار می دهد و برای آن سلطان ، وزیری دادگر می گمارَد .

3 / 2همبستگیقرآن«و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آن گاه که دشمنان [ یکدیگر ]بودید، پس میان دل های شما اُلفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید؛ و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند ، نشانه های خود را برای شما روشن می کند، باشد که راه یابید» .

حدیثامام علی علیه السلام :از کیفرهایی که به سبب کردارهای بد و رفتارهای نکوهیده ، بر سرِ امّت های پیش از شما آمد ، برحذر باشید و احوال خوب و بد ایشان را به یاد آورید و از این که چون آنان باشید ، بپرهیزید . هر گاه در تفاوت دو حال [خوب و بد] آنان اندیشیدید ، همان کارهایی را در پیش گیرید که به آنان ، عزّت و اقتدار بخشید و دشمنانشان را از آنان، دور ساخت و سایه عافیت را بر سرشان گسترانید و نعمت ، به سراغشان آمد و بزرگواری ، باعث پیوند آنان گردید و آن ، دوری کردن از پراکندگی و چنگ زدن به رشته همبستگی ، و تشویق و توصیه کردن یکدیگر به این دو امر است . از کارهایی که کمرِ آنان را شکست و نیرویشان را سست کرد ، دوری کنید ؛ کارهایی چون : کینه ورزی دل ها و تنفّر سینه ها و پشت کردن جان ها به یکدیگر و دست شستن از یاری دادن به هم . در سرگذشتِ مؤمنانِ پیش از خود نیز اندیشه کنید ... و بنگرید که چگونه بودند آن گاه که بزرگانِ اشراف ، متّحد بودند و خواست ها یکی ، و دل ها یکسان ، و دست ها پشت سرِ هم ، و شمشیرها همیار ، و بینش ها نافذ ، و اراده ها یکی بودند . آیا خداوندگارانِ سراسر زمین و شهریارانِ جهانیان نبودند؟! نیز به فرجام کار آنان بنگرید ، آن گاه که میانشان جدایی افتاد و رشته اُلفت ، از هم گسیخت و سخن ها و دل ها ، چند گونه شدند و به دسته های گوناگون ، منشعب شدند و دسته دسته شدند و به جان یکدیگر افتادند . در این هنگام ، خداوند ، جامه کرامتش را از تن آنان بَرکَنْد و وفور نعمتش را از ایشان گرفت و داستان سرگذشتشان در میان شما مانْد تا درس عبرتی باشد برای عبرت آموزان . پس ، از سرگذشت فرزندان اسماعیل و پسران اسحاق و پسران اسرائیل پند گیرید ، که چه همسان اند سرگذشت ها ، و چه نزدیک به هم است همانندی عبرت ها! در سرنوشت آنان به هنگام پراکندگی و تفرقه شان بیندیشید . چه روزگاران سیاهی که کسراها و قیصرها بر آنان مِهتری نکردند . آنان را از دشت های حاصلخیز (بین النهرین و شامات) و دریای عراق (دجله و فرات) و سرزمین های خرّم و سرسبز ، به بیابان هایی خارزار و بادخیز که زندگی در آنها بسی سخت است ، بیرون راندند و آنان را به صورت مشتی نیازمندِ مستمند در آوردند که به شترچرانی و چادرنشینی پرداختند . بدترینِ مردم ، از نظر زیستگاه بودند و خشک ترین منزلگاه را داشتند . نه به چتر دعوتی پناه می بردند که در زیر آن ، خود را نگاه دارند ، و نه به سایه همبستگی و اُلفتی که به قدرت آن تکیه کنند . اوضاعشان پریشان بود و دست هایشان پراکنده و جمعیتشان از هم جدا . در رنجی سخت و جهلی مُرکّب بودند : از زنده به گور کردن دختران گرفته تا پرستش بت ها و بریدن رشته های خویشاوندی و جنگ و غارتگری . پس به نعمت هایی که خداوند به ایشان داد ، بنگرید و بیندیشید ، آن گاه که پیامبری (محمّد صلی الله علیه و آله ) را سوی آنان فرستاد و همه آنان را به فرمان بُرداری از آیین خویش درآورد و با گِرد آوردن ایشان بر گِرد دعوت خویش ، میانشان الفت برقرار ساخت . [بنگرید که] چگونه نعمت ، بال های کرامتش را بر سرِ آنان گسترانید و جویبارهای نعیمش را بر ایشان ، روان ساخت و این دین [ اسلام] ، آنان را در سایه قدرتی قاهر ، متّحد ساخت و این وضع ، آنان را در سایه عزّتی چیره در آورد و دولتِ اقبال ، به آنان روی کرد و به قلّه های سلطنتیِ پایدار رسیدند . آنان بر جهانیان فرمان روا گشتند و شهریارانِ گوشه و کنار دنیا شدند و زمامدار امور کسانی گردیدند که پیش تر ، آنان بر ایشان فرمان روایی می کردند . نه نیزه ای به سوی ایشان انداخته می شد و نه سنگی به جانبشان پرتاب می شد .

.


ص: 56

. .


ص: 57

. .


ص: 58

عنه علیه السلام :اِلزَموا السَّوادَ الأَعظَمَ ؛ فَإِنَّ یَدَ اللّهِ مَعَ الجَماعَهِ ، وإیّاکُم وَالفُرقَهَ ؛ فَإِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّیطانِ ، کَما أنَّ الشّاذَّ مِنَ الغَنَمِ للِذِّئبِ. (1)

3 / 3صَلاحُ الخاصَّهِالإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : صِنفانِ مِن اُمَّتی إذا صَلُحا صَلُحَت اُمَّتی ، وإذا فَسَدا فَسَدَت اُمَّتی . قیلَ : یا رَسولَ اللّهِ ، ومَن هُما ؟ قالَ : الفُقَهاءُ وَالاُمَراءُ. (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :صِنفانِ مِن اُمَّتی إذا صَلُحا صَلُحَت اُمَّتی ، وإذا فَسَدا فَسَدَت اُمَّتی : الاُمَراءُ وَالقُرَّاءُ. (3)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 127 ، غرر الحکم : ج 2 ص 326 ح 2747 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 101 ح 2312 ولیس فیهما صدره إلی «مع الجماعه» ، بحار الأنوار : ج 33 ص 373 ح 604 .
2- .الخصال : ص 37 ح 12 عن السَّکونی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، تحف العقول : ص 50 ، روضه الواعظین : ص 10 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 49 ح 10 ؛ کنز العمّال : ج 6 ص 30 ح 14708 نقلاً عن حلیه الأولیاء عن ابن عبّاس و لیس فیه «وإذا فسدا فسدت اُمّتی» .
3- .الأمالی للصدوق : ص 448 ح 601 عن السکونی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، النوادر للراوندی : ص 157 ح 231 ، مستدرک الوسائل : ج 4 ص 253 ح 4627 .

ص: 59



3 / 3 درست بودن خواص

امام علی علیه السلام :همراه جامعه (جماعت مسلمانان) باشید ؛ زیرا دستِ خدا با جماعت است . از پراکندگی بپرهیزید ؛ زیرا انسان جدامانده از مردم ، طعمه شیطان است ، چنان که گوسفند جدامانده [از رمه] ، طعمه گرگ است .

3 / 3درست بودن خواصامام صادق علیه السلام به نقل از پدرش علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «دو دسته از امّت من هستند که اگر آنها درست شوند ، امّتم درست می شوند و اگر آنها فاسد شوند ، امّتم فاسد می شوند» . گفته شد : ای پیامبر خدا! آن دو دسته کدام اند؟ فرمود : «عالمان دین و فرمان روایان» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو دسته از امّت من هستند که اگر آنها صالح باشند ، امّتم صالح می شوند و اگر آنها فاسد باشند ، امّتم فاسد می شوند : فرمان روایان و قاریان قرآن (عالمان دین) .

.


ص: 60

3 / 4التَّمَسُّکُ بِالقِیَمِ الأَخلاقِیَّهِ وَالعَمَلِیَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :صَلاحُ الاُمَّهِ الیَقینُ وَالزُّهدُ ، وفَسادُها بِالأَمَلِ وَالبُخلِ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :نَجا أوَّلُ هذِهِ الاُمَّهِ بِالیَقینِ وَالزُّهدِ ، وهَلَکَ آخِرُ هذِهِ الاُمَّهِ بِالبُخلِ وَالأَمَلِ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله کانَ یَقولُ :إنَّ اللّهَ تَعالی إذا أرادَ بِقَومٍ بَقاءً أو نَماءً رَزَقَهُمُ السَّماحَهَ (3) وَالعَفافَ ، وإذا أرادَ بِقَومٍ اقتِطاعا فَتَحَ عَلَیهِم بابَ خِیانَهٍ. (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ إذا أرادَ بِقَومٍ خَیرا ، عَهِدَ (5) لَهُم فِی العُمرِ ، وألهَمَهُمُ الشُّکرَ. (6)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمَّتی بِخَیرٍ ما لَم یَتَخاوَنوا ، وأَدَّوُا الأَمانَهَ، وآتَوُا الزَّکاهَ ، وإذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ ابتُلوا بِالقَحطِ وَالسِّنینَ (7) . (8)

.

1- .مستدرک الوسائل : ج 7 ص 27 ح 7554 نقلاً عن أبی القاسم الکوفی فی کتاب الأخلاق .
2- .البخلاء : ص 27 عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه ، تفسیر القرطبی : ج 10 ص 3 ، کنز العمّال : ج 3 ص 449 ح 7388 نقلاً عن ابن أبی الدنیا عن ابن عمرو .
3- .سَمَحَ بکذا یَسمَحُ سَماحَهً : جادَ وأعطی (المصباح المنیر : ص 288 «سمح») .
4- .مسند الشامیّین : ج 1 ص 35 ح 19 ، تاریخ دمشق : ج 40 ص 165 کلاهما عن عباده بن الصامت ، کنز العمّال : ج 6 ص 342 ح 15960 .
5- .کذا فی المصدر ، وفی الفردوس وکنز العمّال : «أمَدَّ» .
6- .الزهد الکبیر : ص 239 ح 630 ، الفردوس : ج 1 ص 246 ح 953 کلاهما عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج3ص 254 ح 6412 .
7- .یُقال : أخَذَتهُم السّنَهُ : إذا أجدَبوا واُقحِطوا (لسان العرب : ج 13 ص 502 «سنه») .
8- .ثواب الأعمال : ص 300 ح 1 عن السکونی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، عدّه الداعی : ص 178 عن الحسین بن أبی العلاء عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 172 ح 10 .

ص: 61



3 / 4 پایبندی به ارزش های اخلاقی و رفتاری

3 / 4پایبندی به ارزش های اخلاقی و رفتاریپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :درستی امّت ، در گرو یقین و زهد است و تباهی آن ، در آرزو و بخل .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آغاز این امّت به سبب یقین و زهد ، نجات یافت و پایان آن ، به سبب بخل و آرزو ، نابود می شود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمود :خداوند متعال ، هر گاه برای مردمی ماندگاری یا رشد بخواهد ، گشاده دستی و پاک دامنی ، روزیِ آنان می کند و هر گاه برای مردمی نابودی بخواهد ، درِ خیانت را به روی آنان می گشاید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، هر گاه برای مردمی خیری بخواهد ، بر عمر آنان می افزاید و به ایشان ، توفیق شکرگزاری عطا می فرماید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من تا زمانی که به یکدیگر ، خیانت نورزند و امانت را برگردانند و زکات بدهند ، پیوسته در خیر [و خوشی] به سر می برند و هر گاه چنین نکردند ، به قحطی و خشک سالی گرفتار می شوند .

.


ص: 62

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمَّتی بِخَیرٍ ما تَحابُّوا وتَهادَوا ، وأدَّوُا الأَمانَهَ ، وَاجتَنَبُوا الحَرامَ ، وقَرَوُا (1) الضَّیفَ ، وأَقامُوا الصَّلاهَ ، وآتَوُا الزَّکاهَ ، فَإِذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ ابتُلُوا بِالقَحطِ وَالسِّنینَ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمَّتی عَلَی الفِطرَهِ (3) ، ما لَم یَتَّخِذُوا الأَمانَهَ مَغنَما (4) ، وَالزَّکاهَ مَغرَما (5) . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ ، وتَعاوَنوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقوی ، فَإِذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ ، وسُلِّطَ بَعضُهُم عَلی بَعضٍ ، ولَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِی الأَرضِ ولا فِی السَّماءِ. (7)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ هذِهِ الاُمَّهُ بِخَیرٍ ما إذا قالَت صَدَقَت ، وإذا حَکَمَت عَدَلَت ، وإذَا استُرحِمَت رَحِمَت. (8)

عنه صلی الله علیه و آله :أکثَرُ ما تَلِجُ بهِ اُمَّتِیَ الجَنَّهَ ، تَقوَی اللّهِ وحُسنُ الخُلقِ. (9)

.

1- .فی المصدر «ووقروا» وما فی المتن من المصادر الاُخری .
2- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 29 ح 25 عن داود بن سلیمان الفرّا عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 85 ح 12 ، الأمالی للطوسی : ص 647 ح 1340 عن محمّد بن صدقه عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ولیس فیه «وتهادوا وأدّوا الأمانه ، واجتنبوا الحرام» ، جامع الأخبار : ص 377ح 1052 عن الإمام الرضا عن الإمام علیّ علیهماالسلامعنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 75 ص 115 ح 7 .
3- .الفِطْرَهُ : الخِلْقَهُ (الصحاح : ج 2 ص 781 «فطر») .
4- .المَغْنَمُ : هو ما اُصیب من أموال أهل الحرب (النهایه : ج 3 ص 389 «غنم») .
5- .الزکاه مغرما : أی یری ربّ المال أنّ إخراج زکاته غرامه یغرمها (النهایه : ج 3 ص 363 «غرم») .
6- .الإصابه : ج 7 ص 46 الرقم 9655 عن أبی تمیمه ، کنز العمّال : ج 3 ص 62 ح 5504 نقلاً عن سنن سعیدبن منصور ؛ نزهه الناظر : ص 32 ح 28 و فیه «بخیر» بدل «علی الفطره» و«لم تر» بدل «لم یتّخذوا»و«الصدقه» بدل «الزکاه» .
7- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 181 ح 373 ، المقنعه : ص 808 ، مشکاه الأنوار : ص 105 ح 239 ، بحارالأنوار : ج 100 ص 94 ح 95 .
8- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 243 ح 795 ، مسند أبی یعلی : ج 4 ص 127 ح 4027 کلاهما عن أنس ، کنز العمّال : ج 15 ص 850 ح 43383 .
9- .الکافی : ج 2 ص 100 ح 6 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام ، الجعفریّات : ص 150 ، الاختصاص : ص228 ، مشکاه الأنوار : ص 392 ح 1285 عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 71 ص 375 ح 6 .

ص: 63

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من ، تا زمانی که یکدیگر را دوست بدارند ، به هم هدیه دهند ، امانت را برگردانند ، از حرامْ دوری کنند ، از میهمان پذیرایی کنند ، نماز بگزارند و زکات بپردازند ، پیوسته در خیر به سر می برند و هر گاه چنین نکردند ، به قحطی و خشک سالی مبتلا می شوند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من ، تا زمانی که امانت را غنیمت و زکات دادن را خسارت [برای خود] ندانند ، پیوسته بر [مسیر] فطرت اند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مردم ، تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر کنند و در نیکی (/ طاعت خدا) و پرهیزگاری همکاری نمایند ، پیوسته در خیر خواهند بود و هر گاه چنین نکنند ، برکت ها از آنها گرفته می شود و برخی ، بر برخی دیگر ، مسلّط می شوند و ایشان را در زمین و آسمان ، یاوری نیست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این امّت ، تا زمانی که در گفتارش ، راستگو و در داوری ، دادگر باشد و هر گاه از او بخشش خواسته شود ، ببخشد ، پیوسته در خیر [و خوشی] خواهد بود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیشترین چیزی که امّتم به سبب آن به بهشت می روند ، خداپروایی و خوش خویی است .

.


ص: 64

عنه صلی الله علیه و آله :زَینُ اُمَّتی فی حُسنِ السَّمتِ (1) . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ اُمَّتی عَلی شَریعَهٍ مِن دینِها حَسَنَهٍ جَمیلَهٍ ، ما لَم یَتَخَطَّوُا القِبلَهَ بِأَقدامِهِم. (3)

المعجم الأوسط عن اُمّ هانئ :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنَّ اُمَّتی لَن تُخزی ما أقاموا صِیامَ رَمَضانَ . قیلَ : یا رَسولَ اللّهِ ، وما خِزیُهُم فی إضاعَهِ شَهرِ رَمَضانَ ؟ قالَ : اِنتِهاکُ المَحارِمِ فیهِ ... . (4)

.

1- .السَّمْتُ : هیئه أهل الخیر (الصحاح : ج 1 ص 254 «سمت») .
2- .جامع الأحادیث للقمّی : ص 84 عن السکونی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 344ح 5 .
3- .الجعفریّات : ص 34 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 160 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 85 ص 49 ح 42 .
4- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 112 ح 4827 عن اُمّ هانی ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 455 نقلاً عن الأصبهانی عن أبی هریره .

ص: 65

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زیبایی امّت من ، در نیکْ رَوِشی است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّت من ، مادام که پاهایشان را از قبله منحرف نکنند ، پیوسته بر آیینی نیکو و زیبا از دین خویش اند .

المعجم الأوسط به نقل از اُمّ هانی :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «امّت من ، تا زمانی که روزه رمضان را برپا دارند ، هر گز خوار نمی شوند» . گفته شد : ای پیامبر خدا ! خواریِ آنان ، در وا نهادن ماه رمضان به چیست؟ فرمود : «هتکِ حرمت ها در این ماه ...» .

.


ص: 66

الفصل الرّابع : عوامل هلاک الاُمم4 / 1قِیادَهُ المُضِلّینَ وَالتَّبَعِیَّهُ العَمیاءُالکتاب«وَ کَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا عَلَی اُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلَی ءَاثَارِهِم مُّقْتَدُونَ * قَلَ أَوَ لَوْ جِئْتُکُم بِأَهْدَی مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَیْهِ ءَابَاءَکُمْ قَالُواْ إِنَّا بِمَا اُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ * فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلَیکُمُ الأَئِمَّهَ المُضِلّینَ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّما أخافُ عَلی اُمَّتِیَ الأَئِمَّهَ المُضِلّینَ ، وإذا وُضِعَ السَّیفُ فی اُمَّتی لَم یُرفَع عَنها إلی یَومِ القِیامَهِ ، ولا تَقومُ السّاعَهُ حَتّی تَلحَقَ قَبائِلُ مِن اُمَّتی بِالمُشرِکینَ ، وحَتّی تَعبُدَ قَبائِلُ مِن اُمَّتِیَ الأَوثانَ . وإنَّهُ سَیَکونُ فی اُمَّتی کَذّابونَ ثَلاثونَ ، کُلُّهُم یَزعُم أنَّهُ نَبِیٌّ ، وأَنَا خاتَمُ النَّبِیّینَ ، لا نَبِیَّ بَعدی . ولا تَزالُ طائِفَهٌ مِن اُمَّتی عَلَی الحَقِّ ظاهِرینَ ، لا یَضُرُّهُم مَن خالَفَهُم حَتّی یأتِیَ أمرُ اللّهِ. (3)

.

1- .الزخرف : 23 25 .
2- .سنن الدارمی : ج 1 ص 75 ح 215 عن أبی الدرداء ، سنن الترمذی : ج 4 ص 504 ح 2229 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 326 ح 22456 کلاهما نحوه ، مسند الشهاب : ج 2 ص 193 ح 1166 کلّها عن ثوبان ، موارد الظمآن : ص 376 ح 1564 عن شدّاد بن أوس ، حلیه الأولیاء : ج 6 ص 46 الرقم 333 عن عمر ، کنز العمّال : ج 10 ص 188 ح 28986 .
3- .سنن أبی داود : ج 4 ص 98 ح 4252 ، سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1304 ح 2 395 نحوه ، مسند ابن حنبل : ج8 ص 326 ح 22458 ، صحیح ابن حبّان : ج 15 ص 110 ح 6714 ، السنن الکبری : ج 9 ص 305 ح18617 کلاهما نحوه وکلّها عن ثوبان ، کنز العمّال : ج 11 ص 367 ح 31761 ؛ بحار الأنوار : ج 28 ص32 ذیل ح 37 .

ص: 67



فصل چهارم : علل نابودی امّت ها

4 / 1 رهبری گم راهان و پیروی کورکورانه

فصل چهارم : علل نابودی امّت ها4 / 1رهبری گمراه سازان و پیروی کورکورانهقرآن«و بدین گونه ، در هیچ شهری پیش از تو هشدار دهنده ای نفرستادیم ، مگر آن که خوش گذرانان آن گفتند: «ما پدران خود را بر آیینی [ و راهی ] یافته ایم و ما از پیِ ایشان راه سپریم» . گفت : «هر چند هدایت کننده تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته اید ، برای شما بیاورم؟» . گفتند: «ما [ نسبت ] به آنچه بدان فرستاده شده اید ، کافریم» . پس، از آنان انتقام گرفتیم. پس بنگر که فرجام تکذیب کنندگان ، چگونه بوده است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ترسناک ترین چیزی که از آن بر شما می ترسم ، [وجود ]پیشوایان گم راه کننده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من در حقیقت ، از پیشوایان گم راه کننده ، بر امّتم می ترسم ؛ [چرا که ]هر گاه شمشیر در میان امّتم نهاده شود ، تا روز قیامت ، از آنان برداشته نمی شود ، و قیامت برپا نمی شود تا آن که قبایلی از امّت من به مشرکان بپیوندند و تا آن که قبایلی از امّت من ، بت پرست شوند . و به زودی در میان امّتم ، سی دروغگو پدید خواهند آمد که همگی شان ادّعای پیامبری می کنند ، در حالی که من ، خاتمِ پیامبران هستم و پس از من ، هیچ پیامبری نخواهد آمد . همواره ، گروهی از امّت من هستند که از حق ، جانبداری می کنند و پیروزند و هر کس با ایشان مخالفت کند ، زیانی به آنان نمی رسانَد تا آن گاه که فرمان خدا در رسد .

.


ص: 68

مسند ابن حنبل عن صفوان :حَدَّثَنی أبُو المُخارِقِ زُهَیرُ بنُ سالِمٍ أنَّ عُمَیرَ بنَ سَعدٍ الأَنصارِیَّ کانَ وَلّاهُ عُمَرُ حِمصَ ، فَذَکَرَ الحَدیثَ ، قالَ عُمَرُ یَعنی لِکَعبٍ : إنّی أسأَلُکَ عَن أمرٍ فَلا تَکتُمنی . قالَ : وَاللّهِ لا أکتُمُکَ شَیئا أعلَمُهُ . قالَ : [ما] (1) أخوَفُ شَیءٍ تَخَوَّفُهُ علی اُمّهِ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله ؟ قالَ : أئِمَّهً مُضِلِّینَ . قالَ عُمَرُ : صَدَقتَ، قَد أسَرَّ ذلِکَ إلَیَّ وأعلَمَنیهِ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :کُنّا جُلوسا عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وهُوَ نائِمٌ ورأسُهُ فی حِجری ، فَتَذاکَرنا الدَّجّالَ ، فَاستَیقَظَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مُحمَرّا وَجهُهُ ، فَقالَ : لَغَیرُ الدَّجّالِ أخوَفُ عَلَیکُم مِنَ الدَّجّالِ : الأَئِمَّهُ المُضِلّونَ ، وسَفکُ دِماءِ عِترَتی مِن بَعدی ؛ أنَا حَربٌ لِمَن حارَبَهُم ، وَسِلمٌ لِمَن سالَمَهُم . (3)

.

1- .ما بین المعقوفین أثبتناه من کنزالعمّال ، وهو ممّا یقتضیه السیاق .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 97 ح 293 ، کنز العمّال : ج 5 ص 756 ح 14293 .
3- .الأمالی للطوسی : ص 512 ح 1120 عن عبد اللّه بن یحیی الحضرمی ، الاحتجاج : ج 1 ص 632 ح 147عن یحیی الحضرمی ، بحار الأنوار : ج 28 ص 48 ح 12 ؛ المصنّف لابن أبی شیبه : ج 8 ص 653 ح32 ، مسند أبی یعلی : ج 1 ص 244 ح 462 کلاهما عن عبد اللّه بن نجی نحوه ولیس فیهما ذیله من «وسفک دماء» ، کنز العمّال : ج 10 ص 270 ح 29414 .

ص: 69

مسند ابن حنبل به نقل از صفوان ، از ابو المُخارق زُهَیر بن سالم :عُمَیر بن سعد انصاری که عُمَر ، او را حاکم حِمص قرار داده بود گفت : عمر به کعب گفت : در باره چیزی از تو می پرسم . آن را از من ، پوشیده مدار . کعب گفت : به خدا سوگند ، چیزی را که بدانم ، از تو پوشیده نمی دارم . عمر گفت : خوفناک ترین چیزی که از آن بر امّت محمّد صلی الله علیه و آله می ترسی ، چیست؟ کعب گفت : پیشوایانِ گم راه کننده . عمر گفت : راست گفتی . این را پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، محرمانه به من گفت و از آن ، آگاهم ساخت .

امام علی علیه السلام :نزد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودیم و ایشان ، خوابیده و سرش در دامان من بود . سخن از دجّال به میان آمد . پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که چهره اش سرخ شده بود از خواب بیدار شد و فرمود : «من از غیر دجّال ، بیشتر بر شما می ترسم تا از دجّال : از پیشوایان گم راه کننده ، و ریختن خون های اهل بیتم پس از من . من با هر که با ایشان بجنگد ، در جنگم و با هر که با ایشان آشتی باشد ، آشتی ام» .

.


ص: 70

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَستُ أخافُ عَلی اُمَّتی جوعا یَقتُلُهُم ، وَلا عَدُوّا یَجتاحُهُم ، وَلکِنِّی أخافُ علی اُمَّتی أئِمَّهً مُضِلّینَ ؛ إن أطاعوهُم فَتَنوهُم ، وإن عَصَوهُم قَتَلوهُم. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بِقَومٍ شَرّا أکثَرَ جُهّالَهُم وأَقَلَّ فُقَهاءَهُم، فَإِذا تَکَلَّمَ الجاهِلُ وَجَدَ أعوانا ، وَإِذا تَکَلَّمَ الفَقیهُ قُهِرَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا أرادَ [اللّهُ] بِقَومٍ شَرّا وَلّی عَلَیهِم سُفَهاءَهُم ، وقَضّی بَینَهُم جُهّالَهُم ، وجَعَلَ المالَ فی بُخَلائِهِم. (3)

الإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ :إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلی هذِهِ الاُمَّهِ مِنَ الدَّجّالِ ، أئِمَّهٌ مُضِلّونَ ، وهُم رُؤَساءُ أهلِ البِدَعِ. (4)

عنه علیه السلام :لِکُلِّ اُمَّهٍ آفَهٌ ، وآفَهُ هذِهِ الاُمَّهِ بَنو اُمَّیَهَ. (5)

عنه علیه السلام فی خُطبَتِهِ المُسمّاهِ بِالقاصِعَهِ :ألا وقَد أمعَنتُم فِی البَغیِ ، وأَفسَدتُم فِی الأَرضِ ، مُصارَحَهً للّهِِ بِالمُناصَبَهِ ، ومُبارَزَهً لِلمُؤمِنینَ بِالمُحارَبَهِ ، فَاللّهَ اللّهَ فی کِبرِ الحَمِیَّهِ وفَخرِ الجاهِلِیَّهِ ! فَإِنَّهُ مَلاقِحُ الشَّنَآنِ (6) ، ومَنافِخُ الشَّیطانِ ، الَّتی خَدَعَ بِهَا الاُمَمَ الماضِیَهَ ، وَالقُرونَ الخالِیَهَ ، حَتّی أعنَقوا (7) فی حَنادِسِ (8) جَهالَتِهِ ، ومَهاوی ضَلالَتِهِ ، ذُلُلاً عَن سِیاقِهِ ، سُلُسا (9) فی قِیادِهِ ، أمرا تَشابَهَتِ القُلوبُ فیهِ ، وتَتابَعَتِ القُرونُ عَلَیهِ ، وکِبرا تَضایَقَتِ الصُّدورُ بِهِ . ألا فَالحَذَرَ الحَذَرَ مِن طاعَهِ ساداتِکُم وَکُبَرائِکُمُ ! الَّذینَ تَکَبَّروا عَن حَسَبِهِم، وتَرَفَّعوا فَوقَ نَسَبِهِم ، وأَلقَوُا الهَجینَهَ عَلی رَبِّهِم (10) ، وجاحَدُوا اللّهَ عَلی ما صَنَعَ بِهِم ، مُکابَرَهً لِقَضائِهِ ، ومُغالَبَهً لِالائِهِ ، فَإِنَّهُم قَواعِدُ أساسِ العَصَبِیَّهِ ، ودَعائِمُ أرکانِ الفِتنَهِ ، وسُیوفُ اعتِزاءِ (11) الجاهِلِیَّهِ ، فَاتَّقُوا اللّهَ ولا تَکونوا لِنِعَمِهِ عَلَیکُم أضدادا ، ولا لِفَضلِهِ عِندَکُم حُسّادا ، ولا تُطیعُوا الأَدعِیاءَ الَّذینَ شَرِبتُم بِصَفوِکُم کَدَرَهُم ، وخَلَطتُم بِصِحَّتِکُم مَرَضَهُم ، وأَدخَلتُم فی حَقِّکُم باطِلَهُم ، وهُم أساسُ الفُسوقِ ، وأحلاسُ العُقوقِ . اِتَّخَذَهُم إبلیسُ مَطایا ضَلالٍ ، وجُندا بِهِم یَصولُ عَلَی النّاسِ ، وتَراجِمَهً یَنطِقُ عَلی ألسِنَتِهِمُ ، استِراقا لِعُقولِکُم ، وَدُخولاً فی عُیونِکُم ، ونَفثا فی أسماعِکُم . فَجَعَلَکُم مَرمی نَبلِهِ ، ومَوطِئَ قَدَمِهِ ، ومَأخَذَ یَدِهِ . فَاعتَبرِوا بِما أصابَ الاُمَمَ المُستَکبِرینَ مِن قَبلِکُم ، مِن بأسِ اللّهِ وصَولاتِهِ ، و وَقائِعِهِ ومَثُلاتِهِ ، وَاتَّعِظوا بِمَثاوی خُدودِهِم ومَصارِعِ جُنوبِهِم ، واستَعیذوا بِاللّهِ مِن لَواقِحِ الکِبرِ کَما تَستَعیذونَهُ مِن طَوارِقِ الدَّهرِ . (12)

.

1- .المعجم الکبیر : ج 8 ص 149 ح 7653 عن أبی اُمامه ، کنز العمّال : ج 6 ص 22 ح 14671 .
2- .الفردوس : ج 1 ص 246 ح 952 عن ابن عمر ، کنز العمّال : ج 10 ص 137 ح 28692 .
3- .الفردوس : ج 1 ص 246 ح 954 عن أبی سعید الخدری ، کنز العمّال : ج 6 ص 7 ح 14595 .
4- .شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 20 ص 316 ح 632 .
5- .شرح الأخبار : ج 2 ص 528 ح 453 نقلاً عن أبی نعیم ؛ الفتن : ج 1 ص 129 ح 312 عن النزّال بن سبره ، کنز العمّال : ج 11 ص 364 ح 31755 .
6- .الشَّناءه : البُغض ، وقد شنأته شنئا . . . وشنآنا (الصحاح : ج 1 ص 57 «شنأ») .
7- .أعنَقَ : إذا أسرع (النهایه : ج 3 ص 310 «عنق») .
8- .الحِنْدِسُ : اللیلُ المُظلم (تاج العروس : ج 8 ص 252 «حندس») .
9- .رجُلٌ سَلِسٌ : أی لَیِّنٌ مُنقاد (الصحاح : ج 3 ص 938 «سلسل») .
10- .قال ابن أبی الحدید : «وألقوا الهجینه علی ربّهم» روی : «الهجینه» وروی «الهُجنه» ، والمراد بهما الاستهجان من قولک : هو یهجّن کذا؛ أی یقبّحه، ویستهجنه ؛ أی یستقبحه . أی نسبوا ما فی الأنساب من القبح بزعمهم إلی ربّهم (شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 13 ص 149) .
11- .التعزّی : الانتماء والانتساب إلی القوم والعَزاء والعَزوَه : اسمٌ لِدَعوی المستغیث ، وهو أن یقول : یا لَفُلان ،أو یا لَلأنصار ، ویا لَلمُهاجرین (النهایه : ج 3 ص 233 «عزا») .
12- .نهج البلاغه : الخطبه 192 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 467 ح 37 .

ص: 71

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نگرانی من برای امّتم این نیست که از گرسنگی بمیرند یا دشمن بر آنان یورش آورَد ؛ بلکه از وجود پیشوایان گم راه کننده بر آنان می ترسم ، که اگر فرمانشان بَرند ، گم راهشان سازند و اگر نافرمانی شان کنند ، آنان را به قتل رسانند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه خداوند برای مردمی بدی [و گزندی را] بخواهد ، نادانانشان را فزونی می بخشد و دین شناسانشان را اندک می سازد . هر گاه نادان سخن گوید ، یاورانی می یابد و هر گاه دین شناس سخن بگوید ، شکست می خورَد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[خداوند] عز و جل هر گاه بدیِ مردمی را بخواهد ، نابخردانشان را بر آنان فرمان روا می کند و نادانانشان را در میانشان قاضی می گردانَد و دارایی را در دست بخیلانشان قرار می دهد .

امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان :از دجّال بدتر که من از آن بر این امّت می ترسم ، پیشوایانِ گم راه کننده اند . اینان ، سرکرده بدعت گزاران اند .

امام علی علیه السلام :هر امّتی آفتی دارد . آفت این امّت ، بنی امیّه است .

امام علی علیه السلام در خطبه معروف به «قاصعه» :هان! شما یاغیگری را از حد گذراندید و در زمین به تباهی پرداختید . با خداوند ، آشکارا به دشمنی برخاستید و در برابر مؤمنان ، عَلَم جنگ برافراشتید . زنهار ، زنهار ، از تکبّر نژادی و نازِش جاهلی که اینها ، تخمِ دشمنی و رَمِه های شیطان اند و شیطان ، به واسطه آنها ، امّت های گذشته و نسل های پیشین را فریفت ، چندان که در تاریکی های جهالت او و ورطه های گم راهی اش شتافتند ، در حالی که به راحتی ، آنان را راند و به آسانی ، دل هاشان را [هر سو که خواست] کشید ! به سوی کاری شتافتند که دل ها در آن همسان اند و نسل های پیشین ، پیاپی به آن ادامه دادند ؛ به سوی گردن فرازی و تکبّری که سینه ها بر اثر آن تنگ [و انباشته] شد . پس زنهار ، زنهار ، از فرمانبَری مِهتران و بزرگانتان که به شرافت خانوادگی خویش نازیدند و تبار خویش را برتر دیدند و نانژادگی [ِ دیگران] را به گردن پروردگارشان انداختند و نیکی هایی را که خداوند در حقّ ایشان کرده بود ، انکار کردند . بدین سان ، با قضای او ستیزیدند و با نعمت هایش جنگیدند ؛ زیرا اینان ، پایه های عصبیّت و ستون های فتنه و شمشیرهای تفاخر نَسَبی جاهلی اند . پس ، از خدا پروا کنید و با نعمت هایی که او به شما داده ، دشمنی نکنید و به لطفی که در حقّ شما کرده ، حسد نَوَرزید و از گزافه گویانی که زلال خود را با تیره آنان نوشیدید ، پیروی نکنید . سلامتتان را با بیماری آنان ، در آمیختید و باطلِ آنان را در حقّ خود ، وارد ساختید ، در حالی که ایشان ، پایه های گناه و پَلاس های نافرمانی (/ بدرفتاری با خویشان) هستند . ابلیس ، آنان را مَرکب های گم راهی قرار داد و لشکری که با آنها بر مردم می تازد و سخنگویانی که از زبان آنان ، سخن می گوید ، تا خِردهای شما را برُباید و به چشمان شما درآید و در گوش هایتان بدَمَد . پس شما را آماج خَدَنگ خویش و قدمگاهش و دستگیره اش قرار داد . پس ، از گزند خدا و یورش های او و ضربات و کیفرهای او که بر امّت های گردنکشِ پیش از شما رسید ، درس بیاموزید و از جایگاه گونه ها و افتادنگاه پهلوهایشان (قبر و لحد) ، پند بگیرید و از آنچه باعث گردنکشی می شود ، به خدا پناه ببرید ، چنان که از بلاهای روزگار به او پناه می برید .

.


ص: 72

. .


ص: 73

. .


ص: 74

الإمام الباقر علیه السلام مِن رِسالَتِهِ إلی سَعدِ الخَیرِ :وکُلُّ اُمَّهٍ قَد رَفَعَ اللّهُ عَنهُم عِلمَ الکِتابِ حینَ نَبَذوهُ ، و وَلّاهُم عَدُوَّهُم حینَ تَوَلَّوهُ ، وکانَ مِن نَبذِهِمُ الکِتَابَ أن أقاموا حُروفَهُ وحَرَّفوا حُدودَهُ ، فَهُم یَروُونَهُ ولا یَرعَونَهُ ، وَالجُهّالُ یُعجِبُهُم حِفظُهُم لِلرِّوایَهِ ، وَالعُلَماءُ یَحزُنُهُم تَرکُهُم لِلرِّعایَهِ ، وکانَ مِن نَبذِهِمُ الکِتابَ أن وَلَّوهُ الَّذینَ لا یَعلَمونَ ، فَأَورَدوهُمُ الهَوی ، وَأصدَروهُم إلَی الرَّدی ، وغَیَّروا عُرَی الدّینِ ، ثُمَّ وَرَّثوهُ فِی السَّفَهِ وَالصِّبا (1) . فَالاُمَّهُ یَصدُرونَ عَن أمرِ النّاسِ بَعدَ أمرِ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالَی وعَلَیهِ یَرِدونَ ، فَبِئسَ لِلظّالِمینَ بَدَلاً ؛ وَلایَهُ النّاسِ بَعدَ وَلایَهِ اللّهِ ، وثَوابُ النّاسِ بَعدَ ثَوابِ اللّهِ ، ورِضَا النّاسِ بَعدَ رِضَا اللّهِ ! فَأَصبَحَتِ الاُمَّهُ کَذلِکَ وفیهِمُ المُجتَهِدونَ فِی العِبادَهِ عَلی تِلکَ الضَّلالَهِ ، مُعجَبونَ مَفتونونَ ، فَعِبادَتُهُم فِتنَهٌ لَهُم ولِمَنِ اقتَدی بِهِم ، وقَد کانَ فِی الرُّسُلِ ذِکری لِلعابِدینَ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ لا یَستَحیی أن یُعَذِّبَ اُمَّهً دانَت بِإِمامٍ لَیسَ مِنَ اللّهِ ، وإن کانَت فی أعمالِها بَرَّهً تَقِیَّهً. (3)

4 / 2سوءُ الظَّنِّ بِالأَنبِیاءِ وَالشَّکُّ فِی البَراهینِ الواضِحَهِ«أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَؤُاْ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَ قَالُواْ إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا اُرْسِلْتُم بِهِ وَ إِنَّا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ * قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ * قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَی مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا کَانَ لَنَا أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ * وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلَی مَا ءَاذَیْتُمُونَا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ * وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ» . (4)

.

1- .قال المجلسی قدس سره : قوله علیه السلام : «ثمّ ورّثوه» أی جعلوه میراثا یرثه کلُّ سفیه جاهل ، أو صبیّ غیر عاقل (مرآه العقول : ج 25 ص 116) .
2- .الکافی : ج 8 ص 53 ح 16 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 359 ح 2 .
3- .الکافی : ج 1 ص 376 ح 5 ، الغیبه للنعمانی : ص 133 ح 15 کلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج68 ص 113 ح 27 .
4- .إبراهیم : 9 13 .

ص: 75



4 / 2 بدگمانی به پیامبران و تردید در برهان های روشن

امام باقر علیه السلام از نامه ایشان به سَعد الخیر :خداوند ، از هر امّتی ، آن گاه علم کتاب [آسمانی ]را گرفت که آنان ، خود ، آن را به دور افکندند و هنگامی دشمنشان را بر آنان فرمان روا ساخت که ایشان ، خود ، تن به فرمان روایی او دادند . از جمله مصادیق دور افکندن کتابشان ، این بود که حروف [و کلمات] آن را پاس داشتند و حدود [و معانی ]آن را تحریف کردند . از این رو ، تنها به روایت آن می پردازند ؛ امّا پاسش نمی دارند و آن را به کار نمی بندند ، و نادانان از این که روایت را حفظ دارند ، خوش حال اند ؛ لیکن دانایان از این که به محتوای آن عمل نمی کنند ، اندوهناک اند . از دیگر مصادیق دور افکندن کتابشان ، این بود که متولّیان آن را کسانی قرار دادند که آن را نمی شناسند . پس این متولّیان ، آنها را به آبشخور هوس بُردند و به نابودی شان کشاندند و دستگیره های دین را تغییر دادند . سپس ، آن را برای مُشتی نادان و کودک [صفت] به میراث نهادند . پس اینک امّت ، به جایِ گرفتن فرمان های خود از خداوند تبارک و تعالی ، آنها را از مردم می گیرند و چه جایگزینی بدی کرده اند ستمگران که ولایت مردم را به جای ولایت [و حاکمیّت] خدا گُزیده اند و پاداش مردم را به جای پاداش خدا و خشنودی مردم را به جای خشنودی خدا! امّت ، به چنین وضعی درآمده اند و عبادت پیشگان آنان نیز در همین گم راهی به سر می بَرَند و مغرور و فریفته گشته اند . عبادتشان ، مایه فتنه و گم راهی آنان و پیروانشان شده است ، در حالی که در میان فرستادگان الهی ، درس عبرتی برای عبادت پیشگان ، وجود دارد .

امام صادق علیه السلام :خداوند، شرم نمی کند از این که امّتی را که به پیشوایی غیر الهی معتقد باشند عذاب کند ، هر چند آن امّت ، نیکوکار و پَروا پیشه باشند .

4 / 2بدگمانی به پیامبران و تردید در برهان های روشن«آیا خبرِ کسانی که پیش از شما بودند: قوم نوح و عاد و ثمود، و آنان که بعد از ایشان بودند [ و ] کسی جز خدا از آنان آگاهی ندارد، به شما نرسیده است؟ فرستادگانشان ، دلایل آشکار برایشان آوردند ؛ ولی آنان ، دست هایشان را [ به نشانه اعتراض ] بر دهان هایشان نهادند و گفتند: «ما به آنچه شما بدان مأموریت دارید ، کافریم و از آنچه ما را بدان می خوانید ، سخت در شکّیم» . پیامبرانشان گفتند: «مگر در باره خدا ، پدیدآورنده آسمان ها و زمین ، تردیدی هست؟ او شما را دعوت می کند تا پاره ای از گناهانتان را بر شما ببخشاید و تا زمان معیّنی به شما مهلت دهد» . گفتند: «شما جز بشری مانند ما نیستید. می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند ، باز دارید. پس برای ما حجّتی آشکار بیاورید» . پیامبرانشان به آنان گفتند: «ما جز بشری مثل شما نیستیم ؛ ولی خدا بر هر یک از بندگانش که بخواهد ، منّت می نهد و ما را نرسد که جز به اذن خدا برای شما حجّتی بیاوریم و مؤمنان ، باید تنها بر خدا توکّل کنند» . و چرا بر خدا توکّل نکنیم ، حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و البته ما بر آزاری که به ما رساندید ، شکیبایی خواهیم کرد، و توکّل کنندگان ، باید تنها بر خدا توکّل کنند . و کسانی که کافر شدند، به پیامبرانشان گفتند: «شما را از سرزمین خودمان بیرون خواهیم کرد ، مگر این که به کیش ما بازگردید» . پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که : «حتماً ستمگران را هلاک خواهیم کرد»» .

.


ص: 76

4 / 3تَکذیبُ آیاتِ اللّهِ«کَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَفَرُواْ بِایَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقَابِ» . (1)

«کَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَّبُواْ بِایَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا ءَالَ فِرْعَوْنَ وَکُلٌّ کَانُواْ ظَالِمِینَ» . (2)

راجع : آل عمران : 11 ، یونس : 73 ، الفرقان : 36 ، القمر : 42 و ص 132 (الاُمّه / الفصل الخامس : ما تشابهت فیه الاُمم / تکذیب الأنبیاء علیهم السلام ).

4 / 4الاِستِهزاءُ بِالأَنبِیاءِالکتاب«وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُواْ مِنْهُم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ» . (3)

«وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ» . (4)

.

1- .الأنفال : 52 .
2- .الأنفال : 54 .
3- .الأنعام : 10 .
4- .الرعد : 32 .

ص: 77



4 / 3 انکار نشانه های خدا

4 / 4 ریشخند کردن پیامبران علیهم السلام

4 / 3انکار نشانه های خدا«[ رفتارشان ] مانند رفتار خاندان فرعون و کسانی است که پیش از آنان بودند: به آیات خدا کفر ورزیدند . پس خدا به [ سزای ] گناهانشان گرفتارشان کرد. آری . خداوند ، نیرومندِ سختْ کیفر است» .

«[ رفتاری ] چون رفتار فرعونیان و کسانی که پیش از آنان بودند، که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند . پس ما آنان را به [ سزای ] گناهانشان هلاک، و فرعونیان را غرق کردیم ، و همه آنان ستمکار بودند» .

ر . ک : آل عمران : آیه 11 ، یونس : آیه 73 ، فرقان : آیه 36 ، قمر : آیه 42 . وص 133 (امّت / فصل پنجم : نقاط تشابه امّت ها / تکذیب پیامبران علیهم السلام ) .

4 / 4ریشخند کردن پیامبرانقرآن«و پیش از تو پیامبرانی به استهزا گرفته شدند. پس آنچه را ریشخند می کردند ، گریبانگیرِ ریشخند کنندگان ایشان گردید» .

«و بی گمان، فرستادگان پیش از تو [ نیز ] مسخره شدند. پس به کسانی که کافر شده بودند ، مهلت دادم . آن گاه ، آنان را [ به کیفر ] گرفتم. پس چگونه بود کیفر من؟» .

.


ص: 78

«یَاحَسْرَهً عَلَی الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ * أَلَمْ یَرَوْاْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُونَ» . (1)

«وَ کَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِیٍّ فِی الْأَوَّلِینَ * وَ مَا یَأْتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ * فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَ مَضَی مَثَلُ الْأَوَّلِینَ» . (2)

راجع : الأنبیاء : 41 ، غافر : 83 .

الحدیثالسیره النبویّه لابن هشام :قالَ ابنُ إسحاقَ : ومَرَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فیما بَلَغَنی بِالوَلیدِ بنِ المُغیرَهِ واُمَیَّهَ بنِ خَلَفٍ وبِأَبی جَهلِ بنِ هِشامٍ ، فَهَمَزوهُ وَاستَهزَؤوا بِهِ ، فَغاظَهُ ذلِکَ ، فَأَنزَلَ اللّهُ تَعالی عَلَیهِ فی ذلِکَ مِن أمرِهِم : «وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُواْ مِنْهُم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ» . (3)

4 / 5الاِفتَراءُ عَلَی اللّهِ«وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا مَا حَوْلَکُم مِّنَ الْقُرَی وَ صَرَّفْنَا الْایَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ * فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا ءَالِهَهً بَلْ ضَلُّواْ عَنْهُمْ وَ ذَلِکَ إِفْکُهُمْ وَ مَا کَانُواْیَفْتَرُونَ» . (4)

4 / 6التَّآمُرُ عَلَی الأَنبِیاءِ وَالمُجادِلَهُ لِاءِدحاضِ الحَقِّ«کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ اُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جَادَلُواْ بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُواْ بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ» . (5)

.

1- .یس : 30 و 31 .
2- .الزخرف : 6 8 .
3- .السیره النبویّه لابن هشام : ج 2 ص 36 ، تفسیر ابن أبی حاتم : ج 4 ص 1267 ح 7137 ، السیره النبویّه لابن کثیر : ج 2 ص 85 .
4- .الأحقاف : 27 و 28 .
5- .غافر : 5 .

ص: 79



4 / 5 افترا بستن به خدا

4 / 6 توطئه علیه پیامبران و مجادله به قصد بی اعتبار کردن حق

«دریغا بر این بندگان! هیچ فرستاده ای بر آنان نیامد ، مگر آن که او را ریشخند می کردند . مگر ندیده اند که چه بسیار نسل ها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آنها به سویشان بازنمی گردند؟» .

«و چه بسا پیامبرانی که در [ میان ] گذشتگان روانه کردیم . و هیچ پیامبری به سوی ایشان نیامد، مگر این که او را به ریشخند می گرفتند . و نیرومندتر از آنان را به هلاکت رسانیدیم و سنّت پیشینیان ، تکرار شد» .

ر . ک : انبیا : آیه 41 ، غافر : آیه 83 .

حدیثالسیره النبویه ، ابن هشام به نقل از ابن اسحاق :آن گونه که به من رسیده است ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر ولید بن مُغَیره و اُمیّه بن خَلَف و ابو جهل بن هشام گذشت و آنان ، به او نیش زدند و ریشخندش کردند ، به طوری که ایشان ناراحت شد . پس خداوند متعال ، این آیه را در باره ایشان بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرو فرستاد : «و پیش از تو پیامبرانی به استهزا گرفته شدند. پس آنچه را ریشخند می کردند ، گریبانگیر ریشخند کنندگان ایشان گردید» .

4 / 5افترا بستن به خدا«و بی گمان، همه شهرهای پیرامون شما را هلاک کرده و آیات خود را گونه گون ، بیان داشته ایم، امید که آنان بازگردند . چرا آن کسانی که اینان ، غیر از خدا، به منزله معبودانی، برای تقرّب [ به خدا ] اختیار کرده بودند، یاری شان نکردند ، و بلکه از دستشان دادند؟ و این بود دروغِ آنان و آنچه برمی بافتند» .

4 / 6توطئه علیه پیامبران و مجادله به قصد بی اعتبار کردن حق«پیش از اینان ، قوم نوح، و بعد از آنان ، دسته های مخالف [ دیگر ] به تکذیب پرداختند، و هر امّتی ، آهنگ فرستاده خود کردند تا او را بگیرند، و به [ وسیله ] باطل ، جدال نمودند تا حقیقت را با آن ، پایمال کنند. پس آنان را فرو گرفتم . چگونه بود کیفر من؟!» .

.


ص: 80

4 / 7الظُّلمُ وَالطُّغیانُ وَالتَّرَفُ وَالبَطَرُالکتاب«وَ تِلْکَ الْقُرَی أَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُواْ وَ جَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِم مَّوْعِدًا» . (1)

«وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُواْ وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ وَ مَا کَانُواْلِیُؤْمِنُواْکَذَلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ» . (2)

«وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَی إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ» . (3)

«وَ قَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُواْ هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغَی» . (4)

«وَ کَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْیَهٍ کَانَتْ ظَالِمَهً وَ أَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا ءَاخَرِینَ * فَلَمَّا أَحَسُّواْ بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَرْکُضُونَ * لَا تَرْکُضُواْ وَ ارْجِعُواْ إِلَی مَا اُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئلُونَ * قَالُواْ یَاوَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ * فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّی جَعَلْنَاهُمْ حَصِیدًا خَامِدِینَ» . (5)

«وَ کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَهٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلاً وَ کُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِینَ» . (6)

راجع : الأنعام : 32 و 33 و 42 45 ، الأعراف : 165 ، التوبه : 70 ، هود : 116 و 117 ، إبراهیم : 13 ، الحجّ : 45 ، المؤمنون : 33 ، الفرقان : 37 39 ، الروم : 9 ، الزخرف :23 25 ،النجم : 50 52 .

.

1- .الکهف : 59 .
2- .یونس : 13 .
3- .إبراهیم : 13 .
4- .النجم : 52 .
5- .الأنبیاء : 11 15 .
6- .القصص : 58 .

ص: 81



4 / 7 ستم و سرکشی و رفاه زدگی و سرمستی

4 / 7ستم و سرکشی و رفاه زدگی و سرمستیقرآن«و [ مردم ] آن شهرها چون بیدادگری کردند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان موعدی مقرّر داشتیم» .

«و قطعاً نسل های پیش از شما را هنگامی که ستم کردند ، به هلاکت رساندیم، و پیامبرانشان ، دلایل آشکار برایشان آوردند ؛ و [ لی ] بر آن نبودند که ایمان بیاورند. این گونه ، مردم گناهکار را جزا می دهیم» .

«و کسانی که کافر شدند، به پیامبرانشان گفتند: «شما را از سرزمین خودمان بیرون خواهیم کرد ، مگر این که به کیش ما بازگردید». پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که حتماً ستمگران را هلاک خواهیم کرد» .

«و پیش تر [ از همه آنها ] قوم نوح را [عذاب کردیم] ؛ زیرا که آنان ، ستمگرتر و سرکش تر بودند» .

«و چه بسیار شهرها را که [ مردمش ] ستمکار بودند ، درهم شکستیم، و پس از آنها ، قومی دیگر پدید آوردیم . پس چون عذاب ما را احساس کردند، به ناگاه از آن می گریختند . [ هان! ]مگریزید و به سوی آنچه در آن متنعّم بودید و [ به سوی ]سراهایتان بازگردید . باشد که مورد پرسش قرار گیرید . گفتند: «ای وای بر ما، که ما واقعاً ستمگر بودیم!» . سخنشان ، پیوسته همین بود، تا آنان را دروشده بی جان گردانیدیم» .

«و چه بسیار شهرها که [مردمش را ] هلاک کردیم ؛ [ زیرا ] زندگی خوش، آنها را سرمست کرده بود. این است سراهایشان که پس از آنان ، جز برای عدّه کمی ، مورد سکونت قرار نگرفته است و ماییم که وارث آنان بودیم» .

ر . ک : انعام : آیه 32 و 33 و 42 45 ، اعراف : آیه 165 ، توبه : آیه 70 ، هود : آیه 116 و 117 ، ابراهیم : آیه 13 ، حج : آیه 45 ، مؤمنون : آیه 233 ، فرقان : آیه 37 39 ، روم : آیه 9 ، زخرف : آیه 23 25 ، نجم : آیه 50 52 .

.


ص: 82

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الظُّلمُ یُزِلُّ القَدَمَ ، ویَسلُبُ النِّعَمَ ، ویُهلِکُ الاُمَمَ. (1)

عنه علیه السلام مِن کتابٍ لَهُ إلی اُمَراءِ الأَجنادِ حینَ استِخلافِهِ :أمّا بَعدُ ، فَإِنَّما أهلَکَ مَن کانَ قَبلَکُم أنَّهُم مَنَعُوا النّاسَ الحَقَّ فَاشتَرَوهُ ، وأَخَذوهُم بِالباطِلِ فَاقتَدَوهُ (2) . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام :فَاحذَروا ما حَذَّرَکُمُ اللّهُ بِما فَعَلَ بِالظَّلَمَهِ فی کِتابِهِ ، ولا تَأمَنوا أن یَنزِلَ بِکُم بَعضَ ما تَواعَدَ بِهِ القومَ الظّالِمینَ فِی الکِتابِ . وَاللّهِ! لَقَد وَعَظَکُمُ اللّهُ فی کِتابِهِ بِغَیرِکُم ، فَإِنَّ السَّعیدَ مَن وُعِظَ بِغَیرِهِ ، ولَقَد أسمَعَکُمُ اللّهُ فی کِتابِهِ ما قَد فَعَلَ بِالقَومِ الظّالِمینَ مِن أهلِ القُری قَبلَکُم ، حَیثُ قالَ : «وَ کَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْیَهٍ کَانَتْ ظَالِمَهً» ، وإنَّما عَنی بِالقَریَهِ أهلَها حَیثُ یَقولُ : «وَ أَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا ءَاخَرِینَ» ، فَقالَ عز و جل : «فَلَمَّا أَحَسُّواْ بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَرْکُضُونَ» یَعنی یَهرُبونَ ، قالَ : «لَا تَرْکُضُواْ وَ ارْجِعُواْ إِلَی مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئلُونَ» ، فَلَمّا أتاهُمُ العَذابُ «قَالُواْ یَاوَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ * فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّی جَعَلْنَاهُمْ حَصِیدًا خَامِدِینَ» ، وایمُ اللّهِ إنَّ هذِهِ عِظَهٌ لَکُم وتَخویفٌ ، إنِ اتَّعَظتُم وخِفتُم . (4)

.

1- .غرر الحکم : ج 2 ص 36 ح 1734 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 52 ح 1356 .
2- .قال ابن أبی الحدید : أی منعوا الناس الحقّ فاشتری الناس الحقّ منهم بالرُّشاء والأموال ؛ أی لم یضعوا الاُمور مواضعها ، ولا ولَّوا الولایات مستحقّیها ، وکانت اُمورهم الدینیّه والدنیاویّه تجری علی وفق الهوی والغرض الفاسد ، فاشتری الناس منهم المیراث والحقوق کما تشتری السلع بالمال . ثمّ قال : «وأخذوهم بالباطل فاقتدوه» أی حملوهم علی الباطل فجاء الخلف من بعد السّلف ، فاقتدوا بآبائهم وأسلافهم فی ارتکاب ذلک الباطل ظنّا أنّه حقّ لما قد ألفوه ونشؤوا وربّوا علیه (شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج18 ص 77) .
3- .نهج البلاغه : الکتاب 79 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 487 ح 692 .
4- .الکافی : ج 8 ص 74 ح 29 ، الأمالی للصدوق : ص 595 ح 822 ، تحف العقول : ص 251 ولیس فیه ذیله من قوله تعالی : «فَمَا زَالَت ... » وکلاهما نحوه، أعلام الدین : ص 224 وفیه «یرهبون» بدل «یهربون»وکلّها عن سعید بن المسیّب، بحارالأنوار : ج 78 ص 144 ح 6 .

ص: 83

حدیثامام علی علیه السلام :ستم ، گام را می لغزاند ، نعمت ها را می بَرد و امّت ها را نابود می کند .

امام علی علیه السلام از نامه ایشان به سرداران سپاه ، آن گاه که به خلافت رسید :امّا بعد ، آنچه پیشینیانِ شما را نابود کرد ، این بود که مردم را از حق ، باز داشتند . در نتیجه ، مردم ، حق را فروختند . آنان مردم را به باطل کشاندند و مردم [نیز ناگزیر] ، از آن باطل ، پیروی نمودند . (1)

امام زین العابدین علیه السلام :از رفتاری که خداوند با ستمگران کرده و در کتاب خویش ، شما را از آن برحذر داشته است ، برحذر باشید و خویشتن را از این که برخی از تهدیدهایی که خداوند در قرآن ، در باره مردمان ستمگر کرده است ، شما را فرو گیرد ، ایمن مپندارید . به خدا سوگند ، خداوند در کتاب خود ، شما را به [سرگذشت] دیگران ، پند داده است . پس خوش بخت ، کسی است که از دیگران ، پند گیرد . خداوند ، کاری را که با مردمان ستمگر آبادی های پیش از شما کرده ، به گوش شما رسانیده و فرموده است : «و چه بسیار شهرها را که [ مردمش ] ستمکار بودند ، درهم شکستیم» . مقصود از آبادی ، مردم آن است ؛ زیرا می فرماید : «و پس از آنها قومی دیگر ، پدید آوردیم» . پس فرمود : «پس چون عذاب ما را احساس کردند، به ناگاه از آن می گریختند» ؛ یعنی گریزگاهی می جستند . فرمود : «[ هان !] مگریزید و به سوی آنچه در آن متنعّم بودید و [ به سوی ]سراهایتان بازگردید . باشد که شما مورد پرسش قرار گیرید» ، و چون عذاب بر آنان فرود آمد ، «گفتند: «ای وای بر ما، که ما واقعاً ستمگر بودیم!» . سخنشان پیوسته همین بود، تا آنان را درو شده بی جان گردانیدیم» . به خدا سوگند که این ، برای شما پند و ترساندن است ، اگر اهل پند گرفتن و ترسیدن باشید .

.

1- .. ابن ابی الحدید می گوید : یعنی مردم را از حقّشان محروم ساختند و در نتیجه ، مردم با رشوه و پول ، حق را از آنان خریدند . یعنی کارها را در جایگاه خود قرار ندادند و منصب ها را به شایستگان آن نسپردند و امور دینی و دنیاییِ ایشان ، بر وفق هوس و اغراض فاسد می گشت . لذا مردم ، میراث و حقوق را ، همچون کالا ، با پول می خریدند . سپس فرمود : «و مردم را به باطل گرفتند و آنان ، از آن پیروی نمودند» ؛ یعنی آنان را به باطل کشاندند و در نتیجه ، خَلَف از پی سَلَف آمد و به پیروی از پدران و اسلاف خود ، باطل را به گمان آن که حقّ است ، مرتکب شدند ؛ چرا که با آن باطل ، نشو و نما یافتند و بِدان ، خو گرفتند (شرح نهج البلاغه : ج 18 ص 77) .

ص: 84

4 / 8تَرکُ النَّهیِ عَنِ المُنکَرِالکتاب«فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ اُوْلُواْ بَقِیَّهٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلاً مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا اُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کَانُواْ مُجْرِمِینَ * وَ مَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَی بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصْلِحُونَ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل لا یُعَذِّبُ العامَّهَ بِعَمَلِ الخاصَّهِ حَتّی یَرَوُا المُنکَرَ بَینَ ظَهرانَیهِم وهُم قادِرونَ عَلی أن یُنکِروهُ فَلا یُنکِروهُ ، فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ عَذَّبَ اللّهُ الخاصَّهَ وَالعامَّهَ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ المَعصِیَهَ إذا عَمِلَ بِهَا العَبدُ سِرّا لَم تَضُرَّ إلّا عامِلَها ، وَإذا عَمِلَ بِها عَلانِیَهً ولَم یُعَیَّر (3) عَلَیهِ أضَرَّت بِالعامَّهِ. (4)

الإمام علیّ علیه السلام :رَحمَهُ مَن لا یَرحَمُ تَمنَعُ الرَّحمَهَ ، وَاستِبقاءُ مَن لا یُبقی یُهلِکُ الاُمَّهَ. (5)

.

1- .هود : 116 و 117 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 218 ح 17736 ، فتح الباری : ج 1 ص 14 ولیس فیه «فلا ینکروه» ، تفسیر ابن کثیر : ج 3 ص 154 و ص311 کلّها عن عدی بن عمیره ، کنز العمّال : ج 3 ص 65 ح 5515 .
3- .عَیَّرتُه به : قبّحتُه به ونَسَبْتُه إلیه (المصباح المنیر : ص 439 «عار») . وفی قرب الإسناد : «یغیّر» بدل«یعیّر» .
4- .ثواب الأعمال : ص 311 ح 2 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، قرب الإسناد : ص 55 ح179 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 78 ح 35.
5- .غرر الحکم : ج 4 ص 96 ح 5430 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 270 ح 4974 .

ص: 85



4 / 8 وا نهادن نهی از منکر

4 / 8وا نهادن نهی از منکرقرآن«پس چرا از نسل های پیش از شما خِردمندانی نبودند که [ مردم را ] از فساد در زمین ، باز دارند، جز اندکی از کسانی که از میان آنان ، نجاتشان دادیم؟ و کسانی که ستم کردند ، به دنبال ناز و نعمتی که در آن بودند ، رفتند و آنان ، گناهکار بودند . و پروردگار تو [ هر گز ] بر آن نبوده است که شهرهایی را که مردمش اصلاحگرند، به ستم ، هلاک کند» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل عموم مردم را به سبب عمل [و گناه] عدّه ای خاص ، عذاب نمی کند ، مگر آن گاه که منکر را در میان خویش ببینند و بتوانند آن را نفی کنند [و تغییرش دهند] و نکنند . هر گاه چنین شد ، خداوند ، همگان را عذاب می کند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر بنده ، گناه را پنهانی انجام دهد ، جز به انجام دهنده آن ، زیان نمی رسانَد و هر گاه آشکارا انجامش دهد و کسی به او اعتراض نکند ، زیانش به همگان می رسد .

امام علی علیه السلام :رحم کردن به کسی که رحم نمی کند ، مانع رحمت [الهی] می شود و باقی گذاشتنِ کسی که باقی نمی گذارد ، امّت را به نابودی می کشانَد. 1

.


ص: 86

4 / 9النِّسیانُ وَالغَفلَهُ وَالقَسوَهُالکتاب«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَی اُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ * فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ * فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتَّی إِذَا فَرِحُواْ بِمَا اُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَهً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ» . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :وَایمُ اللّهِ ، ما کانَ قَومٌ قَطُّ فی غَضِّ نِعمَهٍ مِن عَیشٍ فَزالَ عَنهُم ، إلّا بِذُنوبٍ اجتَرَحوها ؛ لِأَنَّ اللّهَ لَیسَ بِظَلّامٍ لِلعَبیدِ ، ولَو أنَّ النّاسَ حینَ تَنزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وتَزولُ عَنهُمُ النِّعَمُ فَزِعوا إلی رَبِّهِم بِصِدقٍ مِن نِیّاتِهِم ، ووَلَهٍ مِن قُلوبِهِم ، لَرَدَّ عَلَیهِم کُلَّ شارِدٍ ، وأصلَحَ لَهُم کُلَّ فاسِدٍ (2) .

4 / 10الذُّنوبُ«أَلَمْ یَرَوْاْ کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَکِّن لَّکُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَیْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا ءَاخَرِینَ» . (3)

.

1- .الأنعام : 42 44 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 178، بحارالأنوار : ج 6 ص 57 ح 7 وراجع : الخصال : ص 624 ح 10 وتحف العقول : ص 114 .
3- .الأنعام : 6 .

ص: 87



4 / 9 فراموشی و غفلت و سنگ دلی

4 / 10 گناهان

4 / 9فراموشی و غفلت و سنگ دلیقرآن«و به یقین، ما به سوی امّت هایی که پیش از تو بودند ، [ پیامبرانی ]فرستادیم و آنان را به تنگیِ معیشت و بیماری دچار ساختیم، تا به زاری و خاکساری درآیند . پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید ، تضرّع نکردند؟ ولی [ حقیقت این است که ] دل هایشان سخت شده و شیطان ، آنچه را انجام می دادند ، برایشان آراسته است . پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند ، فراموش کردند، درهای هر چیزی [ از نعمت ها ] را بر آنان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند ، شاد گردیدند . ناگهان ، [ گریبان ]آنان را گرفتیم و یکباره ، نومید شدند» .

حدیثامام علی علیه السلام :به خدا سوگند که هر گز ، مردمی در زندگی پُر ناز و نعمتی نبوده اند و آن نعمت ها از آنان به زوال نیامده است ، مگر به سبب گناهانی که مرتکب شدند ؛ چرا که خداوند ، نسبت به بندگان ، ستمکار نیست . اگر مردم ، آن گاه که بلاها و کیفرها بر آنان فرود می آید و نعمت ها از دستشان می رود ، با نیّت های راستین و دل های واله به پروردگارشان پناه ببرَند ، بی گمان ، هر گریخته ای را به آنان بازگردانَد و هر تباهی را برایشان اصلاح می کند .

4 / 10گناهان«آیا ندیده اند که پیش از آنان ، چه بسیار امّت ها را هلاک کردیم؟ [ امّت هایی که ] در زمین به آنان ، امکاناتی دادیم که برای شما آن امکانات را فراهم نکرده ایم، و [ باران های ] آسمان را پی در پی بر آنان ، فرو فرستادیم و رودبارها را از زیر [ شهرهای ] آنان روان ساختیم. پس ایشان را به [ سزای ]گناهانشان ، هلاک کردیم و پس از آنان ، نسل های دیگری پدید آوردیم» .

.


ص: 88

«کَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَفَرُواْ بِایَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقَابِ» . (1)

راجع : هود : 116 و 117 ، الإسراء : 17 ، غافر : 21 ، الدخان : 37 ، الأحقاف : 18 و 19 و 23 25 ، الحاقّه : 9 و 10 .

4 / 11الاِختِلافُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا تَختَلِفوا ، فَإِنَّ مَن کانَ قَبلَکُمُ اختَلَفوا فَهَلَکوا. (2)

عنه صلی الله علیه و آله لَمَّا بَعَثَ أصحابَهُ بِأَمرٍ فَتَفَرَّقوا فیما بَینَهُم :أذَهَبتُم مِن عِندی جَمیعا وجِئتُم مُتَفَرِّقینَ ؟ ! إنَّما أهلَکَ مَن کانَ قَبلَکُمُ الفُرقَهُ. (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَا اختَلَفَت اُمَّهٌ بَعدَ نَبِیِّها ، إلّا ظَهَرَ أهلُ باطِلِها عَلی أهلِ حَقِّها. (4)

المستدرک علی الصحیحین عن حذیفه بن الیمان :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لَن تُفتَنَ اُمَّتی حَتّی یَظهَرَ فیهِمُ التَّمایُزُ وَالتَّمایُلُ وَالمَقامِعُ . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، مَا التَّمایُزُ ؟ قالَ : التَّمایُزُ عَصَبِیَّهٌ یُحدِثُهَا النّاسُ بَعدی فِی الإِسلامِ . قُلتُ : فَمَا التَّمایُلُ ؟ قالَ : تَمیلُ القَبیلَهُ عَلَی القَبیلَهِ فَتَستَحِلُّ حُرمَتَها . قُلتُ : فَمَا المَقامِعُ ؟ قالَ : سَیرُ الأَمصارِ بَعضِها إلی بَعضٍ ، تَختَلِفُ أعناقُهُم فِی الحَربِ . (5)

.

1- .الأنفال : 52 .
2- .صحیح البخاری : ج 3 ص 1282 ح 3289 و ج 2 ص 849 ح 2279 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 83 ح3907 و ص 84 ح 3908 ، مسند أبی یعلی : ج 5 ص 153 ح 5320 ، مسند ابن الجعد : ص 83 ح 464کلّهاعن ابن مسعود نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 177 ح 894 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 377 ح 1539 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 8 ص 468 ح 1 ، السیره النبویّه لابن کثیر : ج 2 ص 365 کلّها عن سعد بن أبی وقّاص ، کنز العمّال : ج 1 ص 182 ح 920 .
4- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 370 ح 7754 عن ابن عمر ، حلیه الأولیاء : ج4 ص 313 الرقم 283 ، سیر أعلام النبلاء : ج 4 ص 311 الرقم 113 کلاهما عن الشعبی من دون إسناد إلیه صلی الله علیه و آله ، کنز العمّال : ج 1 ص 183 ح 929 ؛ کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص570 عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله و ص 845 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 28 ص 55 ح 22 .
5- .المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 569 ح 8597 ، الفتن : ج 1 ص 37 ح 35 ، کنز العمّال : ج 11 ص184 ح 31147 .

ص: 89



4 / 11 اختلاف

«[ رفتارشان ]مانند رفتار خاندان فرعون و کسانی است که پیش از آنان بودند: به آیات خدا کفر ورزیدند . پس خدا به [ سزای ]گناهانشان ، گرفتارشان کرد. آری . خداوند ، نیرومندِ سختْ کیفر است» .

ر . ک : هود : آیه 16 و 117 ، اسرا : آیه 17 ، غافر : آیه 21 ، دخان : آیه 37 ، احقاف : آیه 18 و 19 و 23 25 ، حاقّه : آیه 9 10 .

4 / 11اختلافپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اختلاف نکنید ؛ زیرا پیشینیانِ شما اختلاف کردند و نابود شدند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن گاه که یارانش را در پیِ کاری فرستاد و آنان ، در میان خود ، اختلاف کردند :شما از نزد من با هم رفتید و جدا آمدید؟! پیشینیانِ شما را همین جدایی از میان بُرد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ امّتی پس از پیامبرش اختلاف نکردند ، مگر آن که باطل گرایان آنها بر حق گرایانشان چیره آمدند .

المستدرک علی الصحیحین به نقل از حُذَیفه بن یمان :پیامبر خدا فرمود : «امّت من ، هرگز به فتنه (/ گم راهی) نخواهد افتاد ، مگر آن گاه که تمایز و تمایل و مَقامِع در میان آنها پدید آید» . گفتم : ای پیامبر خدا! تمایز چیست؟ فرمود : «تمایز ، عصبیّتی (1) است که مردم ، پس از من ، در اسلام پدید می آورند» . گفتم : تمایل چیست؟ فرمود : «تجاوز قبیله ای به قبیله ای و روا شمردن ریختن خون آنان است» . گفتم : مَقامِع چیست؟ فرمود : «حرکت کردن [و لشکرکشی مردمِ] شهرها به سوی همدیگر و به جنگ هم برخاستن» .

.

1- .. عصبیّت : قوم گرایی ، تعصبات نژادی و قبیله ای .

ص: 90

الإمام علیّ علیه السلام :وَ ایمُ اللّهِ ، مَا اختَلَفَت اُمَّهٌ بَعدَ نَبِیِّها ، إلّا ظَهَرَ باطِلُها عَلی حَقِّها ، إلّا ما شاءَ اللّهُ. (1)

عنه علیه السلام :إیّاکُم وَالتَّلَوُّنَ (2) فی دینِ اللّهِ ، فَإِنَّ جَماعَهً فیما تَکرَهونَ مِنَ الحَقِّ خَیرٌ مِن فُرقَهٍ فیما تُحِبّونَ مِنَ الباطِلِ ، وإنَّ اللّهَ سُبحانَهُ لَم یُعطِ أحَدا بِفُرقَهٍ خَیرا ، مِمَّن مَضی وَلا مِمَّن بَقِیَ. (3)

راجع : ص 54 (الامّه / الفصل الثالث : عوامل تقدم الامم / وحده الکلمه) .

4 / 12فَسادُ الخاصَّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :وَیلٌ لِاُمَّتی مِن عُلَماءِ السَّوءِ. (4)

.

1- .الأمالی للمفید : ص 235 ح 5 ، الأمالی للطوسی : ص 11 ح 13، کشف الغمّه : ج 2 ص 5 کلّها عن الأصبغ بن نباته، وقعه صفین : ص 224 عن أبی سنان الأسلمی ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 5 ص 181 عن أبی سنان عن أبیه وفیهما «أهلُ باطلها عن أهلِ حقّها» .
2- .مُتَلَوِّنٌ : إذا کان لا یثبت علی دینٍ واحد (الصحاح : ج 6 ص 2197 «لون») .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 176 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 313 ح 76 .
4- .کنز العمّال : ج 10 ص 197 ح 29038 نقلاً عن الحاکم فی تاریخه عن أنس .

ص: 91



4 / 12 تباهی خواص

امام علی علیه السلام :سوگند به خدا که هر گز امّتی پس از پیامبرش اختلاف نکردند ، جز آن که باطل گرایان آن [امّت] بر حق گرایانش چیره آمدند ، مگر آن که خدا نخواست .

امام علی علیه السلام :زنهارتان باد از بی ثباتی در دین خدا ؛ زیرا هم داستانی در حق ، اگرچه ناخوش دارید ، بهتر از پراکندگی در باطلی است که خوشایند شماست . خداوند سبحان ، به هیچ کس ، چه در گذشته و چه اکنون ، به سبب جدایی ، خیری عطا نکرده است .

ر . ک : ص 55 (امّت / فصل سوم : عوامل پیشرفت امّت ها / همبستگی) .

4 / 12تباهی خواصپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وای بر امّت من از عالمان بد!

.


ص: 92

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، هَلاکُ اُمَّتی عَلی یَدَی کُلِّ مُنافِقٍ عَلیمِ اللِّسانِ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ أخوَفَ ما أَخافُ عَلی اُمَّتی کُلُّ مُنافِقٍ عَلیمِ اللِّسانِ (2) .

عنه صلی الله علیه و آله :إنّی لا أخافُ عَلی اُمَّتی مُؤمِنا ولا مُشرِکا ، أمَّا المُؤمِنُ فَیَمنَعُهُ اللّهُ بِإیمانِهِ ، وأَمَّا المُشرِکُ فَیَقمَعُهُ اللّهُ بِشِرکِهِ ، ولکِنّی أخافُ عَلَیکُم کُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ (3) عالِمِ اللِّسانِ ، یَقولُ ما تَعرِفونَ ، ویَفعَلُ ما تُنکِرونَ . (4)

المعجم الکبیر عن کثیر بن عبداللّه عن أبیه عن جدّه :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : إنّی أخافُ عَلی اُمَّتی مِن بَعدی مِن أعمالٍ ثَلاثَهٍ . قالوا : ما هِیَ یا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : زَلَّهُ العالِمِ (5) ، أو حُکمٌ جائِرٌ ، أو هَویً مُتَّبَعٌ. (6)

.

1- .الخصال : ص 69 ح 103 ، مشکاه الأنوار : ص 238 ح 687 ، أعلام الدین : ص 94 ، روضه الواعظین : ص11 کلّها عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 2 ص 106 ح 3 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 57 ح 143 وص 101 ح 310 کلاهما عن عمر ، شعب الإیمان : ج 2 ص 284 ح1775 عن عمران بن حصین وفیه «علیکم» بدل «علی اُمّتی» ، سِیَر أعلام النبلاء : ج 11 ص 445 الرقم 102 عن عمر ، کنز العمّال : ج 10 ص 186 ح 28969 ؛ منیه المرید : ص 137 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 110 ح21 .
3- .الجَنانُ : القَلْبُ (الصحاح : ج 5 ص 2094 «جنن») .
4- .نهج البلاغه : الکتاب 27 عن الإمام علیّ علیه السلام ، تحف العقول : ص 179 وفیه «حلو اللسان» بدل «عالم اللسان» ، الغارات : ج 1 ص 248 ، منیه المرید : ص 136 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 110 ح 20 ؛ المعجم الأوسط : ج 7 ص 128 ح 7065 عن الحارث عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، کنز العمّال : ج 10 ص 199 ح29046 .
5- .فی مسند الشهاب والفردوس : «عالم» بدل «العالم» ، وهو الأنسب للسیاق .
6- .المعجم الکبیر : ج 17 ص 17 ح 14 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 174 ح 1127 ، جامع بیان العلم : ج 2 ص 110 نحوه ، الفردوس : ج 1 ص 61 ح 172 عن عمرو بن عوف ، کنز العمّال : ج 10 ص 185 ح28966 نحوه ؛ مستدرک الوسائل : ج 17 ص 358 ح 21575 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب .

ص: 93

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! هلاکت امّت من به دست منافقانِ زبانباز است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیشترین ترس من بر امّتم ، از منافقان زبانباز است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من بر امّت خویش ، از جانب مؤمن یا مشرک نمی ترسم . مؤمن را خداوند به سبب ایمانش [از صدمه زدن به امّتم] باز می دارد و مشرک را خداوند ، به سبب شرکش سرکوب می کند ؛ بلکه بر شما از کسی می ترسم که در دل ، منافق و در زبان ، عالم است ؛ چیزی را می گوید که شما می پسندید و کاری را می کند که شما نمی پسندید .

المعجم الکبیر به نقل از کثیر بن عبد اللّه ، از پدرش ، از جدّش :از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرماید : «من برای امّتم پس از خود ، از سه کار می ترسم» . گفتند : آن سه کار چیست ، ای پیامبر خدا؟ فرمود : «لغزش عالم ، یا حکومت (/ داوریِ) ظالمانه ، یا هوس پیروی شده» .

.


ص: 94

الإمام علیّ علیه السلام :قِوامُ (1) الدّین وَالدُّنیا بِأَربَعَهٍ : عالِمٍ مُستَعمِلٍ عِلمَهُ ، وجاهِلٍ لا یَستَنکِفُ أن یَتَعَلَّمَ ، وجَوادٍ لا یَبخَلُ بِمَعروفِهِ ، وفَقیرٍ لا یَبیعُ آخِرَتَهُ بِدُنیاهُ ، فَإِذا ضَیَّعَ العالِمُ عِلمَهُ استَنکَفَ الجاهِلُ أن یَتَعَلَّمَ ، وإذا بَخِلَ الغَنِیُّ بِمَعروفِهِ باعَ الفَقیرُ آخِرَتَهُ بِدُنیاهُ. (2)

عنه علیه السلام :قِوامُ الدُّنیا بِأَربَعَهٍ : بِعالِمٍ مُستَعمِلٍ لِعِلمِهِ ، وبِغَنِیٍّ باذِلٍ لِمَعروفِهِ ، وبِجاهِلٍ لا یَتَکَبَّرُ أن یَتَعَلَّمَ ، وبِفَقیرٍ لا یَبیعُ آخِرَتَهُ بِدُنیا غَیرِهِ . وإذا عَطَّلَ العالِمُ عِلمَهُ ، وأَمسَکَ الغَنِیُّ مَعروفَهُ ، وتَکَبَّرَ الجاهِلُ أن یَتَعَلَّمَ ، وباعَ الفَقیرُ آخِرَتَهُ بِدُنیا غَیرِهِ ، فَعَلَیهِمُ الثُّبورُ (3) . (4)

الخصال عن زراره عن الإمام الباقر علیه السلام :قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : قِوامُ الدّینِ بِأَربَعَهٍ : بِعالِمٍ ناطِقٍ مُستَعمِلٍ لَهُ ، وبِغَنِیٍّ لا یَبخَلُ بِفَضلِهِ عَلی أهلِ دِینِ اللّهِ ، وبِفَقیرٍ لا یَبیعُ آخِرَتَهُ بِدُنیاهُ، وبِجاهِلٍ لا یَتَکَبَّرُ عَن طَلَبِ العِلمِ . فَإِذا کَتَمَ العالِمُ عِلمَهُ، وبَخِلَ الغَنِیُّ بِمالِهِ، وباعَ الفَقیرُ آخِرَتَهُ بِدُنیاهُ، وَاستَکبَرَ الجاهِلُ عَن طَلَبِ العِلمِ، رَجَعَتِ الدُّنیا إلی وَرائِها القَهقَری (5) . فَلا تَغُرَّنَّکُم کَثرَهُ المَساجِدِ ، وأجسادُ قَومٍ مُختَلِفَهٍ . قیلَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، کَیفَ العَیشُ فی ذلِکَ الزَّمانِ ؟ فَقالَ : خالِطوهُم بِالبَرّانِیَّهِ یَعنی فِی الظّاهِرِ وخالِفوهُم فِی الباطِنِ ... (6) .

.

1- .قِوامُ الشیء : عِمادُه الذی یقوم به (النهایه : ج 4 ص 124 «قوم») .
2- .نهج البلاغه : الحکمه 372 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 71 ص 417 ح 39 ؛ المناقب للخوارزمی : ص 368 ح 388 عن جابر نحوه .
3- .الثُّبور : الهلاک (النهایه : ج 1 ص 206 «ثبر») .
4- .تحف العقول : ص 222 ، التوحید : ص 306 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 424 ح 560 ، الاحتجاج : ج 1 ص 611 ح 138 ، الاختصاص : ص 237 و الأربعه الأخیره عن الأصبغ بن نباته نحوه وفیها «قامت الدنیا بثلاثه» بدل «قِوام الدنیا بأربعه» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 62 ح 143 .
5- .القَهقَری : الرجوع إلی خَلْف، فإذا قلتَ : رَجعت القَهقَری، فکأنّک قلتَ : رجعت الرجوع الذی یُعرف بهذا الاسم ؛ لأنّ القَهقَری ضَربٌ من الرجوع (الصحاح : ج 2 ص 801 «قهر») .
6- .الخصال : ص 197 ح 5 ، مشکاه الأنوار : ص 241 ح 697 وفیه «الباطل» بدل «الباطن»، روضه الواعظین :ص 11 نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 67 ح 9 .

ص: 95

امام علی علیه السلام :استواری دین و دنیا ، به چهار چیز است : عالمی که به علم خویش عمل کند ؛ نادانی که از آموختن علم ، سر باز نزند ؛ بخشنده ای که از بخشش، مضایقه نورزد ؛ و تهی دستی که آخرتش را به دنیایش نفروشد . پس هر گاه عالمْ علمش را تباه کند ، نادان از فرا گرفتن علم ، سر باز می زند و هر گاه توانگر از بخششْ دریغ کند ، تهی دست ، آخرتش را به دنیایش می فروشد .

امام علی علیه السلام :استواری دنیا ، به چهار چیز است : به عالمی که علمش را به کار بندد ؛ به توانگری که بخشش کند ؛ به نادانی که از آموختن علم ، تکبّر نورزد ؛ و به تهی دستی که آخرتش را به دنیای دیگری نفروشد . هر گاه عالم ، علمش را بیکار گذارد و توانگر ، از بخشش مضایقه کند و جاهل ، از آموختن علم ، تکبّر ورزد و تهی دست ، آخرتش را به دنیای دیگری بفروشد ، نابودی به سراغشان می آید .

الخصال به نقل از زراره ، از امام باقر علیه السلام :امیرمؤمنان علیه السلام فرمود : «قوام دین ، به چهار چیز است : به عالمِ گویا و عامل ؛ به توانگری که از بخشش به اهل دین خدا دریغ نورزد ؛ به ناداری که آخرت خود را به دنیایش نفروشد ؛ و به نادانی که از طلب علم ، تکبّر نورزد . پس هر گاه عالم ، علمِ خود را پوشیده بدارد و توانگر ، به مال خود بُخل بورزد و نادار ، آخرت خود را به دنیایش بفروشد و نادان ، از طلب علمْ تکبّر ورزد ، دنیا به عقب باز می گردد . پس زنهار که فراوانی مسجدها و وجود انسان های ناهمدل [در آنها] شما را نفریبد!» . گفته شد : ای امیر مؤمنان! در آن زمان ، چگونه باید زیست؟ فرمود : «در ظاهر با آنان بیامیزید و در باطن ، با آنان مخالف باشید ...» .

.


ص: 96

الإمام علیّ علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن فَسادِ العامَّهِ :إنَّما هِیَ مِن فَسادِ الخاصَّهِ ، وإنَّمَا الخاصَّهُ لَیُقَسَّمونَ علی خَمسٍ : العُلَماءُ وهُمُ الأَدِلّاءُ عَلَی اللّهِ ، وَالزُّهَّادُ وهُمُ الطَّریقُ إلَی اللّهِ ، وَالتُّجّارُ وهُم اُمَناءُ اللّهِ ، وَالغُزاهُ وهُم أنصارُ دینِ اللّهِ ، وَالحُکّامُ وهُم رُعاهُ خَلقِ اللّهِ . فَإِذا کانَ العالِمُ طَمّاعا ولِلمالِ جَمّاعا ، فَبِمَن یُستَدَلُّ ؟ ! وإذا کانَ الزّاهِدُ راغِبا ولِما فی أیدِی النّاسِ طالِبا ، فَبِمَن یُقتَدی ؟ ! وإذا کانَ التّاجِرُ خائِنا ولِلزَّکاهِ مانِعا ، فَبِمَن یُستَوثَقُ ؟ ! وإذا کانَ الغازی مُرائِیا وللِکَسبِ ناظِرا ، فَبِمَن یُذَبُّ عَنِ المُسلِمینَ ؟ ! وإذا کانَ الحاکِمُ ظالِما وفِی الأَحکامِ جائِرا ، فَبِمَن یُنصَرُ المَظلومُ عَلَی الظّالِمِ ؟ ! فَوَ اللّهِ! ما أتلَفَ النّاسَ إلَا العُلماءُ الطَّمّاعونَ ، وَالزُّهّادُ الرّاغِبونَ ، وَالتُّجّارُ الخائِنونَ ، وَالغُزاهُ المُراؤونَ ، وَالحُکّامُ الجائِرونَ ، «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ» (1) . (2)

4 / 13سوءُ التَّدبیرِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما أخافُ عَلی اُمَّتِیَ الفَقرَ ، وَلکِن أخافُ عَلَیهِم سُوءَ التَّدبیرِ . (3)

.

1- .الشعراء : 227 .
2- .غرر الحکم «ترجمه محمّد علیّ الأنصاری» : ص 542 ح 106 ؛ تاریخ دمشق : ج 23 ص 140 عن شقیق بن إبراهیم نحوه من دون إسنادٍ إلی الإمام علیّ علیه السلام .
3- .عوالی اللآلی : ج 4 ص 39 ح 134 .

ص: 97



4 / 13 بی تدبیری

امام علی علیه السلام در پاسخ پرسش از تباهی توده مردم :تباهی آنان ، در واقع ، از تباهی خواص است . خواص ، به پنج دسته تقسیم می شوند : عالمان که راه نمایان به سوی خدا هستند ؛ زاهدان که راهِ به سوی خدا هستند ؛ بازرگانان که امینان خدا هستند ؛ مجاهدان که یاران دین خدا هستند ؛ و فرمان روایان که سرپرستانِ خلق خدایند . پس هر گاه عالم ، طمعکار و ثروت اندوز باشد ، از چه کسی باید راه نمایی جُست؟! هر گاه زاهد ، دنیاخواه و طالب آن چیزی باشد که مردم دارند ، از چه کسی باید پیروی کرد؟! هر گاه بازرگان ، خیانتکار باشد و زکات نپردازد ، به چه کسی باید اعتماد کرد؟! هر گاه مجاهد ، ریاکار و چشم به کسب [غنیمت] داشته باشد ، به وسیله چه کسی باید از مسلمانان دفاع کرد؟! و هر گاه فرمان روا ، ستمگر و در فرمان روایی (/ قضاوتْ) بیدادگر باشد ، ستم دیده باید از چه کسی در برابر ستمگر ، یاری جوید؟! به خدا سوگند ، مردم را نابود نکردند ، مگر عالمانِ طمعکار و زاهدانِ دنیاخواه و بازرگانانِ خیانتکار و مجاهدانِ ریاکار و فرمان روایانِ بیدادگر . «و کسانی که ستم کردند ، به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه ، باز خواهند گشت» .

4 / 13سوءتدبیرپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من بر امّتم از فقر نمی ترسم ؛ بلکه از بی تدبیری (سوء مدیریت) می ترسم .

.


ص: 98

4 / 14حُبُّ الدُّنیاصحیح مسلم عن أبی سعید الخدریّ :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : أخوَفُ ما أخافُ عَلَیکُم ما یُخرِجُ اللّهُ لَکُم مِن زَهرَهِ الدُّنیا . قالوا : و ما زَهرَهُ الدُّنیا یا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : بَرَکاتُ الأَرضِ. (1)

سنن أبی داود عن ثوبان :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یُوشَکُ الاُمَمُ أن تَداعی (2) عَلَیکُم کَما تَداعَی الأَکَلَهُ إلی قَصعَتِها . فَقالَ قائِلٌ : ومِن قِلَّهٍ نَحنُ یَومَئِذٍ ؟ قالَ : بَل أنتُم یَومَئِذٍ کَثیرٌ ، ولکِنَّکُم غُثاءٌ (3) کَغُثاءِ السَّیلِ ، ولَیَنزِعَنَّ اللّهُ مِن صُدورِ عَدُوِّکُمُ المَهابَهَ مِنکُم ، ولَیَقذِفَنَّ اللّهُ فی قُلوبِکُمُ الوَهَنَ (4) . فَقالَ قائِلٌ : یا رَسولَ اللّهِ ، وما الوَهَنُ ؟ قالَ : حُبُّ الدُّنیا وکَراهِیَهُ المَوتِ. (5)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا عَظَّمَت اُمَّتِیَ الدُّنیا ، نُزِعَت مِنها هَیبَهُ الإِسلامِ . (6)

.

1- .صحیح مسلم : ج 2 ص 728 ح 122 ، صحیح البخاری : ج 5 ص 2362 ح 6063 ، المعجم الأوسط : ج 9ص 15 ح 8990 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 16 ح 11035، صحیح ابن حبّان : ج 10 ص 371 ح 4513 ولیس فیهما ذیله ؛ تنبیه الخواطر : ج 1 ص 133 کلّها نحوه .
2- .تَداعَت علیکم الاُمم : أی اجتمعوا ودعا بعضهم بعضا (النهایه : ج 2 ص 120 «دعا») .
3- .غُثاءُ السیلِ : ما یجیء فوق السیل ممّا یحمله من الزبد والوسخ وغیره (النهایه : ج 3 ص 343 «غثا») .
4- .الوَهْنُ : الضَعْفُ (الصحاح : ج 6 ص 2215 «وهن») .
5- .سنن أبی داود : ج 4 ص 111 ح 4297 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 327 ح 22460 ، تهذیب الکمال : ج 13ص 47 الرقم 2811 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 182 الرقم 31 ، تاریخ دمشق : ج 23 ص 330 ح 5086 ، کنز العمّال :ج 11 ص 330 ح 30916 .
6- .نوادر الاُصول : ج 2 ص 12 عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 3 ص 183 ح 6070 ؛ تفسیر جوامع الجامع : ج 1 ص 703 ، تنبیه الخواطر : ج 1 ص75 و ج 2 ص 243 .

ص: 99



4 / 14 دنیادوستی

4 / 14دنیادوستیصحیح مسلم به نقل از ابو سعید خُدْری :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «بیشترین ترس من بر شما ، از شُکوفه دنیاست که خداوند برایتان می رویانَد» . گفتند : شکوفه دنیا چیست ، ای پیامبر خدا؟ فرمود : «برکت های زمین» .

سنن أبی داوود به نقل از ثَوبان :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «زودا که امّت ها بر [نابودی ]شما هجوم آورند ، چنان که خورندگان به کاسه شان هجوم می بَرَند!» . گوینده ای گفت : از اندک بودن شمارمان در آن روزگار؟ فرمود : «نه . در آن روزگار ، شمارِ شما بسیار است ؛ امّا همچون کف و خاشاکِ روی سیلابید . خداوند ، هیبت شما را از دل های دشمنانتان می گیرد ، و خدا ، در دل های شما سستی می افکند» . گوینده ای گفت : ای پیامبر خدا ! سستی چیست؟ فرمود : «دنیادوستی و ناخوش داشتن مرگ» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه امّت من ، دنیا را بزرگ شمارند ، شُکوه اسلام از دل های آنان ، گرفته می شود .

.


ص: 100

عنه صلی الله علیه و آله :أخوَفُ ما أخافُ عَلی اُمَّتی زَهرَهُ الدُّنیا (1) وکَثرَتُها. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلی اُمَّتی أن یَکثُرَ لَهُمُ المالُ فَیَتَحاسَدوا ویَقتَتلِوا. (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ لِکُلِّ اُمَّهٍ فِتنَهً (4) ، وفِتنَهُ اُمَّتِیَ المالُ. (5)

السنن الکبری عن عبد اللّه بن حواله :کُنّا عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَشَکَونا إلَیهِ العُریَ وَالفَقرَ وقِلَّهَ الشَّیءِ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أبشِروا، فَوَ اللّهِ لَأَنَا بِکَثرَهِ الشَّیءِ أخوَفنی (6) عَلَیکُم مِن قِلَّتِهِ. (7)

مسند ابن حنبل عن زید بن وهب عن رجل :إنَّ أعرابِیّا أتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ أکَلَتنَا الضَّبُعُ (8) ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : غَیرُ الضَّبُعِ عِندی أخوَفُ عَلَیکُم مِنَ الضَّبُعِ ، إنَّ الدُّنیا سَتُصَبُّ عَلَیکُم صَبّا ، فَیالَیتَ اُمَّتی لا تَلبَسُ الذَّهَبَ . (9)

.

1- .زهره الدُّنیا وزینتها أی : حُسنها وبهجتُها وکثرهُ خیرها (النهایه : ج 2 ص 322 «زهر») .
2- .تفسیر الطبری : ج 13 الجزء 25 ص 30 ، تفسیر ابن کثیر : ج 7 ص 193 من دون إسنادٍ إلیه صلی الله علیه و آله ، الکشّاف : ج 3 ص 404 ، تفسیر القرطبی : ج 16 ص 27 ؛ تفسیر جوامع الجامع : ج 3 ص 286 .
3- .مسند الشامیّین : ج 2 ص 164 ح 1115 عن أبی عامر الأشعری ، المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص316 ح 3139 من دون إسنادٍ إلیه صلی الله علیه و آله نحوه ، کنز العمّال : ج 10 ص 200 ح 27051 ؛ تنبیه الخواطر :ج 1 ص 127 .
4- .الفِتْنَهُ : الامتحان والاختبار (الصحاح : ج 6 ص 2175 «فتن») .
5- .سنن الترمذی : ج 4 ص 569 ح 2336 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 152 ح 17478 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 354 ح 7896 ، صحیح ابن حبّان : ج 8 ص 17 ح 3223 ، المعجم الکبیر : ج 19ص 179 ح 404 کلّها عن کعب بن عیاض ، کنز العمّال : ج 3 ص 191 ح 6106 .
6- .هکذا فی المصدر ، وفی المصادر الاُخری : «لَأَخوَفُ» .
7- .السنن الکبری : ج 9 ص 302 ح 18609 ، حلیه الأولیاء : ج 2 ص 3 الرقم 87 ، دلائل النبوّه لأبی نعیم : ص 546 ح478 ، تاریخ دمشق : ج 1 ص 73 ح 46 ، کنز العمّال : ج 10 ص 155 ح 38218 .
8- .الضَّبعُ : یعنی السنه المُجدبه ، وهی فی الأصل الحَیَوانُ المعروف ، والعرب تُکنّی به عن سنه الجدب (النهایه : ج 3 ص 73 «ضبع») .
9- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 46 ح 23183 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 198 ح3964 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 8 ص 137 ح 84 ، مسند الطیالسی : ص 60 ح 447 کلّها عن أبی ذرّ ، دلائل النبوّه لأبی نعیم : ص 540 ح 468 عن عبد اللّه وکلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 219 ح 6239 و6240 .

ص: 101

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیشترین ترس من برای امّتم ، از زرق و برق دنیا و فراوانیِ آن است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیشترین ترس و نگرانی من برای امّتم ، این است که مال و ثروت برایشان فراوان شود و [برای آن] بر یکدیگر حسد ورزند (/ رقابت کنند) و یکدیگر را بکُشند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر امّتی آزمایشی دارد و آزمایش امّت من ، [با] پول و ثروت است.

السنن الکبری به نقل از عبد اللّه بن حواله :نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بودیم و از برهنگی و نیازمندی و کم چیزی [خود] به ایشان ، شِکوه کردیم . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «خوش باشید ! به خدا سوگند که از فراوانیِ چیز (ثروت) ، بیشتر برای شما می ترسم تا از اندک بودنِ آن» .

مسند ابن حنبل به نقل از زید بن وهب ، از مردی :بادیه نشینی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : ای پیامبر خدا! کفتار (قحطی و خشک سالی) ، ما را خورد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «از غیرِ کفتار ، بیشتر بر شما می ترسم تا کفتار . به زودی دنیا بر شما سرازیر خواهد شد . کاش امّتم طلا نپوشند!» .

.


ص: 102

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :وَاللّهِ ، لَا الفَقرَ أخشی عَلَیکُم ، ولکِن أخشی عَلَیکُم أن تُبسَطَ عَلَیکُمُ الدُّنیا کَما بُسِطَت عَلی مَن کانَ قَبلَکُم ، فَتَنافَسوها کَما تَنافَسوها ، وتُهلِکَکُم کَما أهلَکَتهُم. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :الفَقرَ تَخافونَ ، أوِ العَوَزَ ، أو تَهُمُّکُمُ الدُّنیا ؟ فَإِنَّ اللّهَ فاتِحٌ لَکُم أرضَ فارِسَ وَالرُّومِ ، وتُصَبُّ عَلَیکُمُ الدُّنیا صَبّا ، حَتّی لا یُزیغَنَّکُم (2) بَعدی إن أزاغَکُم إلّا هِیَ. (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنّی لَستُ أخشی عَلَیکُم أن تُشرِکوا ، وَلکِنّی أخشی عَلَیکُمُ الدُّنیا أن تَنافَسوها. (4)

عنه صلی الله علیه و آله :لِکُلِّ اُمَّهٍ عِجلٌ یَعبُدونَهُ ، وعِجلُ اُمَّتِیَ الدَّنانیرُ وَالدَّراهِمُ. (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل جَعَلَ لِکُلِّ شَیٍّ آفَهً تُفسِدُهُ ، وأعظَمُ الآفاتِ آفَهٌ تُصیبُ اُمَّتی ؛ حُبُّهُمُ الدُّنیا وجَمعُهُمُ الدّینارَ وَالدِّرهَمَ ، لا خَیرَ فی کَثیرٍ مِن جَمعِهِما (6) إلّا مَن سَلَّطَهُ اللّهُ عَلی هَلَکَتِها فِی الحَقِّ. (7)

.

1- .صحیح البخاری : ج 3 ص 1152 ح 2988 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 2274 ح6 ،سنن الترمذی : ج 4 ص 641 ح 2462 ، سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1325 ح 3997 ، مسند ابن حنبل ج 6ص 105 ح 17234 کلّها عن عمرو بن عوف ، کنز العمّال : ج 3 ص 199 ح 6161 .
2- .الزّیْغُ : الشّکُّ والجورُ عن الحقّ (تاج العروس : ج 12 ص 29 «زیغ») .
3- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 256 ح 24037 ، المعجم الکبیر : ج 18 ص 52 ح 93 نحوه ، مسند الشامیّین : ج2 ص 182 ح 1150 ولیس فیه ذیله من «حتّی لا یزیغنّکم» وکلّها عن عوف بن مالک .
4- .صحیح البخاری : ج 4 ص 1486 ح 3816 صحیح مسلم : ج 4 ص 1796 ح 31 ، السنن الکبری : ج 4 ص 21 ح 6809 ، المعجم الکبیر : ج 17 ص 279 ح 768 ، الطبقات الکبری : ج 2 ص 205 کلّها عن عقبه بن عامر ، کنز العمّال : ج 3 ص 219 ح 6238 .
5- .الفردوس : ج 3 ص 338 ح 5019 عن حذیفه ، کنز العمّال : ج 3 ص 223 ح 6259 .
6- .فی کنز العمّال : «مِن جَمعِها» ، و فی فردوس الأخبار : ج 1 ص 207 ح 614 : «مِمَّن جَمَعَهُما» .
7- .الفردوس : ج 1 ص 171 ح 641 عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 3 ص 221 ح 6248 .

ص: 103

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به خدا سوگند ، این فقر نیست که من از آن بر شما می ترسم ؛ بلکه از این بر شما می ترسم که دنیا ، همچنان که بر پیشینیان شما فراخ گشت ، بر شما نیز فراخ گردد . پس در آن به رقابت برخیزید ، چنان که آنان به رقابت برخاستند و شما را نیز همچون آنان ، نابود کند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از فقر می ترسید یا نیازمندی ؟ و یا غمِ دنیا را می خورید؟ خداوند ، سرزمین ایران و روم را برای شما خواهد گشود و دنیا ، چنان بر شما سرازیر خواهد شد که پس از من ، اگر چیزی شما را منحرف کند ، آن چیز ، فقط دنیاست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من از این بر شما نمی ترسم که مشرک شوید ؛ بلکه از این بر شما می ترسم که بر سرِ دنیا به رقابت برخیزید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر امّتی گوساله ای [سامری] دارد که آن را عبادت می کند و گوساله امّت من ، دینارها و درهم هاست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل برای هر چیزی آفتی قرار داده است که آن را تباه می کند و بزرگ ترینِ آفت ها ، آفتی است که به امّت من می رسد ؛ دنیادوستیِ آنان و گردآوری دینار و درهم . در گردآوری بسیارِ این دو ، خیری نیست ، مگر برای کسی که خداوند ، او را بر خرج کردن آنها در راه حق ، قدرت دهد .

.


ص: 104

الإمام علیّ علیه السلام :لا تَغُرَّنَّکُمُ الحَیاهُ الدُّنیا کَما غَرَّت مَن کانَ قَبلَکُم مِنَ الاُمَمِ الماضِیَهِ وَالقُرونِ الخالِیَهِ ، الَّذینَ احتَلَبوا دِرَّتَها (1) ، وأصابوا غِرَّتَها (2) ، وأَفنَوا عِدَّتَها ، وأَخلَقوا جِدَّتَها (3) ، وأَصبَحَت مَساکِنُهُم أجداثا (4) ، وأَموالُهُم میراثا ، لا یَعرِفونَ مَن أتاهُم ، ولا یَحفِلونَ (5) مَن بَکاهُم ، ولا یُجیبونَ مَن دَعاهُم. (6)

عنه علیه السلام :إلَیکِ عَنّی یا دُنیا ! فَحَبلُکِ عَلی غارِبِکِ ، قَدِ انسَلَلتُ مِن مَخالِبِکِ ، وأفلَتُّ مِن حَبائِلِکِ (7) ، وَاجتَنَبتُ الذَّهابَ فی مَداحِضِکِ (8) ، أینَ القُرونُ الَّذینَ غَرَرتِهِم بِمَداعِبِکِ ؟ أینَ الاُمَمُ الَّذینَ فَتَنتِهِم بِزَخارِفِکِ ؟ فَهاهُم رَهائِنُ القُبورِ ، ومَضامینُ اللُّحودِ . وَاللّهِ ، لَو کُنتِ شَخصا مَرئِیّا وقالَبا حِسِّیّا ، لَأَقَمتُ عَلَیکِ حُدودَ اللّهِ ؛ فی عِبادٍ غَرَرتِهِم بِالأَمانِیِّ ، واُمَمٍ ألقَیتِهِم فِی المَهاوی ، ومُلوکٍ أسلَمتِهِم إلَی التَّلَفِ وأَورَدتِهِم مَوارِدَ البَلاءِ ، إذ لا وِردَ ولا صَدَرَ (9) . (10)

.

1- .الدِّرَّه : اللَّبَن إذا کثُر وسالَ (النهایه : ج 2 ص 112 «درر») .
2- .الغِرّه : الغفله (المصباح المنیر : ص 444 «غرر») .
3- .إخلاقُ الثَّوب : تقطیعه (النهایه : ج 2 ص 71 «خلق») . والمراد أنّهم جعلوا جدیدها خلقا قدیما .
4- .الجَدَثُ : القبر (المصباح المنیر : ص 92 «جدث») .
5- .حَفَلتُ کذا : أی بالیت به (الصحاح : ج 4 ص 1671 «حفل») .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 230 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 83 ح 46 .
7- .حبائلُ : أی مصائد ، واحدها حِباله بالکسر ، وهی ما یصاد بها من أیّ شیء کان (النهایه : ج 1 ص 333 «حَبَلَ») .
8- .المَدحَضَه : المَزَلَّه . یقال : مکانٌ مَدحَضَهٌ ؛ إذا کانت لاتثبت علیه الأقدام (تاج العروس : ج 10 ص 52 «دحض») .
9- .الصَّدَرُ : رجوع المسافر من مقصده والشارِبَه من الوِرْد (النهایه : ج 3 ص 15 «صدر») .
10- .نهج البلاغه : الکتاب 45 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 475 ح 686 .

ص: 105

امام علی علیه السلام :هر آینه زندگی دنیا ، شما را نفریبد ، چنان که امّت های گذشته و نسل های رفته پیش از شما را فریفت ؛ همانان که به وفور نعمت دنیا دست یافتند و بِدان ، غِرّه گشتند و روزهای آن را سپری کردند و نوِ آن را کهنه ساختند و خانه هایشان ، آرامگاهشان شد و دارایی هایشان ، مُرده ریگ گردید . نه کسی را که نزد آنان رَوَد ، می شناسند ، نه به کسی که بر آنان بگرید ، توجّهی می نمایند و نه پاسخ کسی را که صدایشان بزند ، می دهند .

امام علی علیه السلام :دور شو از من ای دنیا که من ، ریسمان مهار تو را بر کوهانت افکنده ام! من از چنگال تو رَسته ام و از کمندهایت گریخته ام و از افتادن در لغزشگاه هایت ، دوری کرده ام. کجایند آن نسل هایی که با عشوه های خود ، فریبشان دادی؟ کجایند آن امّت هایی که با زرق و برق پوچت ، فریفته شان ساختی؟ اینک ، آنان ، گروگانِ گورهایند و در آغوش لحدها خفته اند. به خدا سوگند ، اگر موجودی قابل رؤیت و کالبدی محسوس بودی ، بی گمان ، به کیفر آن که بندگانی را به آرزوها فریفتی و امّت هایی را در ورطه های نابودی افکندی و شاهانی را به دستِ نابودی سپردی و آنان را به آبشخورهای بلا بُردی که نه آبی نوشیدند و نه از آن آبشخورها به در آمدند ، حدود خدا را بر تو جاری می ساختم .

.


ص: 106

عنه علیه السلام :إنَّ الدُّنیا ظِلُّ الغَمامِ . . . ، سَلّابَهُ النِّعَمِ ، أکّالَهُ الاُمَمِ ، جَلّابَهُ النِّقَمِ. (1)

4 / 15الاِستِهانَهُ بِحُقوقِ الضُّعَفاءِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ لاُ یُقَدِّسُ اُمّهً لا یَأخُذُ الضَّعیفُ حَقَّهُ مِنَ القَوِیِّ وهُوَ غَیرُ مُتَعتَعٍ (2) . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُقَدِّسُ اللّهُ اُمَّهً لا یُؤخَذُ لِضَعیفِها مِن شَدیدِها. (4)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تُقَدَّسُ اُمَّهٌ لا یُقضی فیها بِالحَقِّ ، ویَأخُذُ الضَّعیفُ حَقَّهُ مِنَ القَوِیِّ غَیرَ مُتَعتَعٍ. (5)

الإمام علیّ علیه السلام فی کِتابِهِ لِلأَشتَرِ :اِجعَل لِذَوِی الحاجاتِ مِنکَ قِسما تُفَرِّغُ لَهُم فیهِ شَخصَکَ ، وتَجلِسُ لَهُم مَجلِسا عامّا ، فَتَتَواضَعُ فیهِ للّهِِ الَّذی خَلَقَکَ ، وتُقعِدُ عَنهُم جُندَکَ وأَعوانَکَ مِن أحراسِکَ وشُرَطِکَ ، حَتّی یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُم غَیرَ مُتَتَعتِعٍ ، فَإِنّی سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ فی غَیرِ مَوطِنٍ : «لَن تُقَدَّسَ اُمَّهٌ لا یُؤخَذُ لِلضَّعیفِ فیها حَقُّهُ مِنَ القَوِیِّ غَیرَ مُتَتَعتِعٍ». (6)

.

1- .غرر الحکم : ج 2 ص 644 ح 3681 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 144 ح 3217 .
2- .غیر مُتَعْتَعٍ : أی من غیر أن یصیبه أذی یُقلقه ویزعجه (النهایه : ج 1 ص 190 «تعتع») .
3- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 287 ح 5117 ، السنن الکبری : ج 10 ص 160 ح 20201 ، تاریخ بغداد : ج 4 ص 188 الرقم 1875 ، الإصابه : ج 7 ص 153 الرقم 10028 ، اُسد الغابه : ج 3 ص 397 الرقم 3205 نحوه وکلّها عن أبی سفیان بن الحارث بن عبد المطّلب ، کنز العمّال : ج 3 ص 72 ح5544 .
4- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 178 ح 7208 عن عائشه ، السنن الکبری : ج 10 ص 160 ح 20203 عن بریده نحوه ، المعجم الکبیر : ج 11 ص 97 ح 11230 عن ابن عبّاس وفیه «قویّها» بدل «شدیدها» ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 384 ح 1999 نحوه ، تاریخ بغداد : ج 7 ص 396 الرقم 3933 کلاهما عن جابر ، کنز العمّال : ج 3 ص 80 ح 5588 .
5- .المعجم الکبیر : ج 19 ص 385 ح 903 عن معاویه ، سنن ابن ماجه : ج 2 ص 810 ح 2426 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 5 ص 247 ح 3 ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 30 ح 1086 و الثلاثه الأخیره عن أبیسعید الخدرینحوه ، مسند الشامیّین : ج 1 ص 182 ح 315 عن عبد اللّه بن عمر وفیه «غیر مضطهد» بدل «غیر متعتع» ، کنز العمّال :ج 3 ص 72 ح 5549 .
6- .نهج البلاغه : الکتاب 53 ، تحف العقول : ص 142 بزیاده «وذهنک من کلّ شغل ثمَّ تأذن لهم علیک» بعد «شخصک» ، و «تحفض لهم فی مجلسک ذلک جناحک وتلین لهم کنفک فی مراجعتک وجهک» بعد «وشرطک» ، بحار الأنوار : ج 33 ص 608 ح 744 .

ص: 107



4 / 15 بی توجّهی به حقوق ضعیفان

امام علی علیه السلام :دنیا [به سانِ] سایه ابر است ... رُباینده نعمت ها ، خورنده امّت ها و جلب کننده مصیبت هاست .

4 / 15بی توجّهی به حقوق ضعیفانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، امّتی را که [در آن] ناتوان ، بدون ترس و لرز ، حقّ خود را از زورمند نستانَد ، به خوش بختی (رستگاری) نمی رسانَد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، امّتی را که در آن ، حقّ ناتوان از زورمند گرفته نشود ، خوش بخت (رستگار) نمی کند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّتی که در آن به حق داوری نشود و ناتوان ، حقّ خود را بدون ترس و لرز ، از نیرومند نستانَد ، خوش بخت نمی شود .

امام علی علیه السلام در نامه اش به مالک اشتر :برای آنان که با تو کار دارند ، وقتی بگذار تا در آن وقت ، شخصا به نیازهای آنان رسیدگی کنی و به آنان ، بارِ عام بده و در آن مجلس ، برای خدایی که تو را آفریده است ، فروتن باش و سربازان و محافظان خود را از آنان دور بدار ، تا آن که می خواهد با تو سخن بگوید ، بدون اضطراب ، سخنش را بگوید ؛ زیرا من ، بارها از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود : «امّتی که در آن ، حقّ ناتوان از زورمند ، بدون ترس و لرز ، ستانْده نشود ، هر گز خوش بخت نمی شود» .

.


ص: 108

المعجم الکبیر عن یحیی بن جعده بن هبیره عن ابن مسعود :لَمّا قَدِمَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله المَدینَهَ أقطَعَ الدّورَ ، وَأَقطَعَ ابنَ مَسعودٍ فیمَن أقطَعَ ، فَقالَ لَهُ أصحابُهُ : یا رَسولَ اللّهِ نَکِّبهُ عَنّا (1) ، قالَ : فَلِمَ بَعَثَنِیَ اللّهُ إذا ؟ إنَّ اللّهَ عز و جل لا یُقَدِّسُ اُمَّهً لا یُعطونَ الضَّعیفَ مِنهُم حَقَّهُ (2) .

الإمام الصادق علیه السلام :ما قُدِّسَت اُمَّهٌ لَم یُؤخَذ لِضَعیفِها مِن قَوِیِّها بِحَقِّهِ غَیرَ مُتَعتَعٍ. (3)

عنه علیه السلام :ما عَذَّبَ اللّهُ اُمَّهً إلّا عِندَ استِهانَتِهِم بِحُقوقِ فُقَراءِ إخوانِهِم. (4)

4 / 16المَفاسِدُ الثَّقافِیَّهُ وَالاِقتِصادِیَّهُالکتاب«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» . (5)

.

1- .نَکِّب عنّا [فلانا] : أی نحِّهِ عنّا (النهایه : ج 5 ص 112 «نکب») .
2- .المعجم الکبیر : ج 10 ص 222 ح 10534 ، حلیه الأولیاء : ج 7 ص 315 الرقم 398 ، السنن الکبری : ج 6 ص 241 ح11801 نحوه ، کنز العمّال : ج 6 ص 19 ح 14649 .
3- .الکافی : ج 5 ص 56 ح 2 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 180 ح 371 ، عوالی اللآلی : ج 3 ص 189 ح 26 ، وسائل الشیعه : ج 11 ص 395 ح 21135 ؛ السنن الکبری : ج 6 ص 157 ح 11514 ، السنه لابن أبی عاصم : ص 257 ح 582 کلاهما عن بریده عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله نحوه .
4- .تحف العقول : ص 303 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 281 ح 1 .
5- .الرعد: 11.

ص: 109